حادثه یک پسر جوان

Posted on at


 


 


در زمان سیاه طالبان که برق خانه ها از طریق ماشین های توزیع میگردید که در هر منطقه نصب گردیده  بود آن  شب نیز برق نداشتیم چون چند روز میشد که ماشین منطقه خراب شده بود



شب بود که در داخل حمام ماشین کوچکی  که داشتیم برای شب آمده میکردم  در حالیکه کار بیتر را باز کرده بودم وپطرول آن را به دوچک پلا ستیکی دسته دار ریختم یکی پر و دیگری نصفه شد


تا بعد از درست کردن جنراتور دوباره به تانکی جنراتوربریزم هر دو جک را در تاق حمام گذاشتم وشروع نمودم به باز کردن کاربیتر چراغ رکابی در پهلویم بود وداشتم در روشنایی آن کاربیتر را پاک میکردم که از داخل کاربیتر رهشی باریکی ازپطرول جاری شد وبه زیر چراغ وآتش گیرفت وآتش به تانکی جنراتور رسید



و شعله ورشد پسر مامایم که در پهلویم بود وقتی این حالت را دید فریاد سر داد که آتش آتش جنراتور آتش گیرفته مادرم  از همه جلوتر خود را به من رساند ودر حالیکه داشتم با مجادله با آتش جنراتور را گاهی به این طرف و گاهی طرف دیگر میکشیدم که در این گیرواگیر توالت فرهنگی که در داخل حمام بود با ضربه جنراتور شکست که ناگهان دیدم دیوار از آتش جلو رویم بلند شد دست وپایم را گم کردم وخودم را که در محاصره آتش میدیدم از پنجره حمام به درون حیات انداختم و سطل آبی که زیرنل آب گذاشته بود برداشته وخودم را به حمام رساندم وآب را روی جنراتور انداختم



خلاصه وقتی جنراتور را خاموش کردیم در حالیکه روسری مادرم آتش گیرفته بود وپدرم وبرای خاموش کردن آن با دست کف مال میکرد  رویم را بطرف مادرم نمودم وگفتم مادرجان شما که از  همه اول تر خود را به من رساندیدوبرای خاموش نمودن جنراتور با من کمک کردید آیا اگر پارچه شلوار یا پیراهنم آتش میگریفت شما که جک پطرول را که به عوض آب روی جنراتور انداختید برای خاموش کردن لباس  من استفاده میکردید یا جنراتور



تا این را گفتم مادرم مات ومهبوت سوی من دیدن وگفت آن وقت قط به تو فکر میکردم


 


 


 



About the author

160