در زمان سیاه طالبان که برق خانه ها از طریق ماشین های توزیع میگردید که در هر منطقه نصب گردیده بود آن شب نیز برق نداشتیم چون چند روز میشد که ماشین منطقه خراب شده بود
شب بود که در داخل حمام ماشین کوچکی که داشتیم برای شب آمده میکردم در حالیکه کار بیتر را باز کرده بودم وپطرول آن را به دوچک پلا ستیکی دسته دار ریختم یکی پر و دیگری نصفه شد
تا بعد از درست کردن جنراتور دوباره به تانکی جنراتوربریزم هر دو جک را در تاق حمام گذاشتم وشروع نمودم به باز کردن کاربیتر چراغ رکابی در پهلویم بود وداشتم در روشنایی آن کاربیتر را پاک میکردم که از داخل کاربیتر رهشی باریکی ازپطرول جاری شد وبه زیر چراغ وآتش گیرفت وآتش به تانکی جنراتور رسید
و شعله ورشد پسر مامایم که در پهلویم بود وقتی این حالت را دید فریاد سر داد که آتش آتش جنراتور آتش گیرفته مادرم از همه جلوتر خود را به من رساند ودر حالیکه داشتم با مجادله با آتش جنراتور را گاهی به این طرف و گاهی طرف دیگر میکشیدم که در این گیرواگیر توالت فرهنگی که در داخل حمام بود با ضربه جنراتور شکست که ناگهان دیدم دیوار از آتش جلو رویم بلند شد دست وپایم را گم کردم وخودم را که در محاصره آتش میدیدم از پنجره حمام به درون حیات انداختم و سطل آبی که زیرنل آب گذاشته بود برداشته وخودم را به حمام رساندم وآب را روی جنراتور انداختم
خلاصه وقتی جنراتور را خاموش کردیم در حالیکه روسری مادرم آتش گیرفته بود وپدرم وبرای خاموش کردن آن با دست کف مال میکرد رویم را بطرف مادرم نمودم وگفتم مادرجان شما که از همه اول تر خود را به من رساندیدوبرای خاموش نمودن جنراتور با من کمک کردید آیا اگر پارچه شلوار یا پیراهنم آتش میگریفت شما که جک پطرول را که به عوض آب روی جنراتور انداختید برای خاموش کردن لباس من استفاده میکردید یا جنراتور
تا این را گفتم مادرم مات ومهبوت سوی من دیدن وگفت آن وقت قط به تو فکر میکردم