خداوند جل جلاله بر هر چیز قادر است

Posted on at


در تفسیر نجم الدین نسفی رحمة الله علیه دیدم که حضرت یعقوب علیه اسلام یک گرگ را گرفت و از او پرسید که آیا پسر من(حضرت یوسف علیه اسلام)را تو خورده ای؟ او گفت :من به خوردن گوسفندان تو جرعت نمی کنم پس چگونه جرعت کنم برخوردن پسر تو .باز پرسید :آیا اوزنده است ؟ گفت بلی !حضرت یعقوب علیه اسلام فرمود :کجا است ؟گرگ گفت :از حضرت جبریل علیه اسلام بپرس .یعقوب علیه اسلام گفت :او برایم نمیگوید گرگ گفت :پس من چگونه برایت حال گفت میتوانم .



وقتیکه تجاران حضرت یوسف علیه اسلام را خرید وآنها 313 تن بودند .وسردار آنها یوسف علیه اسلام را خریده بود.وقتیکه آنها به مصر داخل شدند خواستند که او را به فروش رسانند .حضرت یوسف علیه اسلام گفت من حر واصیل هستم بر من پول نگیر وقصه خود را برای ایشان بیان کرد او گفت من فقط راس المال خود را که بیست درهم است میگیرم او همانطور کرده عزیز مصر گفت که من از تو راس المال خود را میخواهم وآن بیست دهم است.



وقتیکه مالک حضرت یوسف علیه السلام را به عزیز مصر فروخت پس گفت ای یوسف من که چگونه گفته بودم همانطور کردم علاوه از راس المال خود چیزی دیگرنگرفت ام و حال من به تو یک حاجت دارم حضرت یوسف علیه السلام پرسید که چه حاجت است ؟ او گفت :از خداوند کریم دعا کنید که با من ولاد نصیب کنید.حضرت یوسف علیه السلام به طرف حضرت جبریل(ع)نظر کرد وگفت من چگونه دعا کنم.حضرت جبریل علیه السلام



فرمود:ای ذاتیکه تو به مردم عزت وذلت میدهی وتو هستی که میدهی ومنع میکنی وتوهستی که میدهی که به هر چیز توانا و قادر هستی .این شخص موی سفید را فرزند عطا فرما آن شخص دوازده کنیز است.با همه آنها در همان شب همبستر شد و خداوند از هر یکی از آنها در همان شب همبستر شد و خداوند از هر یک ازآنها برایش دودو پسر عطا فرمود


 



About the author

abdul1

I ABDULLAH FORM AFGHANISTAN LIVE IN HEART PROVINCE I WANT TO BECOME A GOOD MANAGER 19 YEARS OLD AND I AM A WRITER IN Flimannex COMPANY

Subscribe 0
160