ماهی فروش
دانه های ریز باران صورتش را نوازش می کرد باد سردی می وزید به تندی……
Search results for: "انداخت"
پیروزی ازآنِ عقل وشعوراست
دریک جنگل بزرگ حیوانات زیادی زنده گی میکردند.دراین جنگل یک شیردرنده وخونخواری……
گم گشته ی من
یکی بود یکی نبود زیر آسمان آبی دختری بود که سالهای متوالی به دنبال گم شده……
خاطره جنگ
دریک از شبها که نوع پیروزی شده بود همه نشته بودیم وبرنام ه های تلویزون……
دوحکایت شیرین
کوزه فروش به کوزه افتاد درزمانهای قدیم مردی که کوزه می فروخت ازسردرِ دکانش……
دختری که هرگزبه آرزوهایش نرسید
در قریه یی که پر از هیا هو بود مردمانش از مهربانی و ناز برای دخترانشان ……
زنان افغان، کار وپذیرش چالش های جامعه
اگر به درستی بنگریم نسبت به سالهای متمادی یا بهتر بگویم دوران تابناک و سیاه……
ادامه داستان رازخوشبختی
پسرک سرخود را پایین انداخت وبا شرمساری اعتراف کرد که هیچ چیزی را ندیده وفقط……
