عمر ميگذرد
روزي پيرمردي ازمسيري مي گذشت.راه طولاني ودرازي را پيموده بود.گرمي هوا وفرسوده……
روزي پيرمردي ازمسيري مي گذشت.راه طولاني ودرازي را پيموده بود.گرمي هوا وفرسوده……
خودم را روبروی آینه میابم...چشم هایم را به هم میمالم... و برای رفتن به مکتب……
گاهی رها میشوم.... انگار روحی در من وجود ندارد....سرد و سنگین میشوم... خسته و……
شاید از دوران دبیرستان به بعد این حس را تجربه نکرده باشم. از روزی که وارد……
تنبلی تنبلی اولین خصلت نا پسندی است که بشر یاد می گیرد در دو مورد تنبلی حکم……