آه و ناله کبوتر اسیر
من کبوتر اسیرم رهایم کنید رهایم کنید ازین قید و بند قفس، رهایم کنید ازین……
من کبوتر اسیرم رهایم کنید رهایم کنید ازین قید و بند قفس، رهایم کنید ازین……
وقتی احساس غریبگی کنی... وارد اتاق تاریک که میشوی.... چراغ ها رو روشن نمیکنی...……
شعر سپیده گره آخر گره آخر قالی ام را زدم امروزبه رنگ سرخ سیاه لاله ها راکه……
بهار آن فصل سبز پوشه که گلهامی کند خوشه کن بوی یاس وبابونه و عطر توی گل خانه……
ادامه دو روز پی در پیسلسله قتل های دسته جمعی و گورهای دسته جمعی همچنان ادامه……
بعد از حمله انتحاری که اتفاق افتاد، دیگر اشک هایم نمی ایستاد... رفتم بیرون……
افغانستان از فغان (ناله) و ستان (خانه) یعنی جای فغان و ناله و فریاد گرفته شده……
پدرم در بستر بیماری بود اما بدون اینکه از کس دیگری کمک بخواهد……
گهی احساس من این بود...که……
شبی با آه و ناله روی سوی خدا کردم! چشمانم را بستم،اندکی اشک ریختم……
باز هم شمال میاید و با خود می آورد غم درد حسرت آرامان و آرزوها را شمال میاید……
به بارگاه پر شوکوه، فضیلت و برکات حضرت خواجه صاحب بار یاب شدم و در عالم تفکر……
دراوایل زنده گی خودبودزیادآرزوهاداشت زیادروزبه روزآرزوهااوزیادشده می……
یا ثار الله ماه محرم, ماهی که جنگ در آن حرام است, آن ماهی که با یک قیام و با……
مدت هاا بود که از پنجره اتاقم به بیرون نگاه میکردم.در نیمه شب همه ی کوچه ها……
باز هم روز خوشی ها رسید روزی که تمام مردم در جوش و خروش وخوشحالی قرار……
دلم گرفته از خودم از منی که من نیستم نمیدانم چرا ولی اینی که هست من نیستم……
آن روز نخواهم گریست! غرق در افکار ,افکار غریبانه که مرا به جاهای چه بسا دور……
اوبه دنیایی کوچک خودش برگشت.وصداکرد پلاستیک.پلاستیک.ظهرنزدیک شده بود و……
اوبه دنیایی کوچک خودش برگشت.وصداکرد پلاستیک.پلاستیک.ظهرنزدیک شده بود و……