زن رنجدیده ی افغان

Posted on at


ای پیکر مهر و محبت !


ای جز‌ٔ توده ی عظیم جامعه که از ظلم و ستم در هیچ بره ای زمانی در امان نبودی ...


آدمی زمانی به سیمای نا امید تو نگاه می کند هزار نوع رنج و غم را در چهره ات مطالعه و در ذهن خود مجسم می کن که از دست روزگار دیده ای...


گاهی غم را متحمل شدی با از دست دادن فرزندت در خانه جنگی ها !



فرزندی ! که با صد امید واری به آینده آن شب و روز به خاطر راحت زیستنش یکی می کردی .


ای مادر رنج دیده٬ ای زن زجر کشیده ٬ ای خواهر مأیوس و با آخره ای پیکر ظریف ٬با همت و پر عاطفه !


با دیدن تو چشمانم پر از اشک می شود اشکی که مانند خون از قلبم می ریزد و نگاه کردن به چهره مأیوس تو در درونیت را حساس می کنم .


با وجود این همه ...


ای زن با همت ٬ آفرین به تو ٬آفرین به شهامت تو صد تحسین بر تربیه و محبت تو !


که فرزندت را با صد خون جگری و با هزارها مشکل بزرگ کردی


.                                                             


ای ملالی افغان ٬ ای عایشه درانی ! که تو شیر وطن دوستی و ملت دوستی بر فرزندت دادی زمانی خط های سفید وسیاه در روی نازک آن نمایان شد آن را به خاطر دفاع از ناموس کشور به سنگر فرستادی و عاطفه مادری را زیر پا کردی خون دل خوردی اما یک قطره اشک نریختی .


                                             


وای بر حال زار تو ای زن !


وآفرین به قلب پر ازصبر تو ای بیوه ! که شوهرت را در جنگ های خانه مانسوز از دست دادی


.


پس تو جسم ظریف بو بلند مقام !


مجبور هستی مانند سایر ماموران صبح وقت از خانه بیرون آیی تا بتوانی برای سپری کردن شب و روز اولادت دو سه نان  بیاوری .


خیرات بخواهی ...


ناله کنی ...    زاری کنی



مگر کسی پروایت را نکند.


ای سخت دل ؟!


باچنین حالت زار در سرکهای که کاملا امید ثمره اولاد را فراموش کرده ای و از دست روزگار سنگ دل و سخت گیر شده ای کس و مقامی پروایت رات نمی کند.


ها چنین است خال زار و پریشان تو .


ولی تا بکی!



About the author

samira11haidary

samira haidary one of the womensannex writer.

Subscribe 0
160