بودن یا نبودنت

Posted on at


"بودن یا نبودن "


نمی دانم از درد گریختی


یا من ؟!


که دستهایم طعم درد می دهد


وصدایم شبیه توبه ی گرگ است !


 


من از آواره گی _ سالهای _ پیش از این  با تو حرف زدم


و زندگی مستعارم را


به پیشنهاد تو


از تناسخ خاطره های ناقصمان


به بلوغ دردناکی مبتلا کردم


 


 


چه اعتراف سهمناکی بود


وقتی دستهایم برابر صدایت لرزید


و نگاهم لبهای ندیده ات را بوسید


 


تو می دیدی چگونه حرفهای تردم


شبیه شعر می شود


و من از ستوه این همه حرف


چگونه زمان را زیر پاهایم له می کنم ؟


 


 


من صریح تر از لهجه ی آفتاب سوختم


و این شهامت  تلخ زنانه را


لای سیگارهایم سوزاندم


تا هیچ نبینم از این نفرین فاصله ها .


 


ولی کاش


شکوه تنهاییم را نمی آشفتی !


 


من ا ز زل زدن خورشید


روی پنجره بیزارم


و بخشش ابر


یادم داد که ببارم وبگذرم...


 


حالا آینه ها را


به باقی روزهای تو تقدیم می کنم


تا از انعکاس خنده هایت مست شوی


 


"بودن یا نبودن "


مسئله این نیست


 


حرف سر _ نیستی  و نبودن توست



About the author

fardin-rasuli-5764

فردین رسولی متعلم لیسه دین ودانش.صنف دهم.سن16 .استاد در جومونگ تکواندو .اندازه قد 1/75 یک مترو هفتادو پنچ سانت

Subscribe 0
160