ازدواج درسنين پايين روي دلايل مختلفي صورت ميگيرد اكثرپدران ومادران به اين عقيده هستند كه ازدواج درسنين پايين ازمنحرف شدن فرزندان شان به جهت منفي جلوگيري به عمل مياورد اگرچه اين موضوع تاحدي بجاست ولي وقتي دوزوج بسيارجوان به سنين بالاترميرسند ويا هم وقتي عقل شان به كمال ميرسد معمولآ اززندگي شان ناراضي به نظرميرسند
اولآ درقسمت خانمها ميتوان گفت كه اگردرسن پايين باردارشوندخطرصحت شانرا تهديد ميكند، ولي اگرباردارنشوند گوشهايشانرا بايد ازشنيدن حرفهاي بي مورد ديگران بپوشانند
.ازدواج درسن پايين باعث ميشود تا دختروپسرازروي كم تجربگي لگام زندگي شان را دردست ديگران داده وبه ديگران اجازه دخالت به زندگي شان ميدهند وزندگي شانرا متزلزل ودچارشكست ميسازند بسیاری از افراد که مجبور به ازدواج در سنین پایین می باشند هنوز درحال و هوای کودکی به سر می برند و نمی توانند جایگاه خود را در خانواده بیابند
درين گونه ازدواجها طلاق وازدواج دومي بسياراتفاق ميافتد
حالا به هردليلي كه باشد
ازدواج درسنين پايين باعث ميشود تادختروبچه زمانيكه پا به عرصه زندگي مشترك شان ميگذارند دچارمشكلات زيادي ميشوند چون ازيك جهت ازلحاظ عقلي ،روحي وجسمي هنوز به آن مرحله ازرشد نرسيده اند تا مفهوم وهدف ازدواج را به تمام معنا بدانند درضمن نوجوانان دختروپسر هنوز تواناییها و احساسات خود را به طور کامل و کافی نمیشناسند و غرق در هیجانات سن بلوغ هستند از این رو ازدواج در این سنین احساسات نوجوانی آنها را نابود میکند وايشان دقیقا نمیدانند به دنبال چه هدفی در زندگی مشترک شان هستند، بنابراین از ازدواج و لذتهای شیرین زندگی، چیزی جز ناسازگاری و ناکامی برای آنها باقی نخواهد ماند.
بهترین سن برای ازدواج ابتدای جوانی است درست زمانيكه فردبه بلوغ عقلي رسيده باشدوباخودكناربيايد كه ميتواند ازعهده حفظ ونگهداشت آن بخوبي برآيد وازلحاظ مادي مشكلي نداشته باشد،زيرا ازدواج در سنین بالا هم پیامدهای منفی را بابخودبه همراه داردازجمله يكي اينست كه پدرومادريكه داراي سن بالا هستند ممكن درقدم نخست صاحب فرزند نشوند واگرهم شوند كمترميتوانندبافرزندشان رابطه ايجادكنند