وقتی همه جا ازغزل من سخنی هست

Posted on at


پر میکشم از پنجره ی خواب تو تا تو


 هر شب من و دیدار،در این پنجره با تو


 از خستگی روز همین خواب پر از راز


 کافیست مرا،ای همه خواسته ها تو


 دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم


 من یکسره آتش،همه ذرات هوا تو


 پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم


 ای هرچه صدا،هرچه صدا،هرچه صدا-تو


 آزادگی و شیفتگی مرز ندارد


 حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو


 یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟


 دیگر نه و هرگز نه،که یا مرگ که یا تو


 وقتی همه جا از غزل من سخنی هست


 یعنی همه جا-تو،همه جا-تو،همه جا-تو


 پاسخ بده ازاین همه مخلوق چرا من؟


 تا شرح دهم،از همه ی خلق چرا تو؟



About the author

fardin-rasuli-5764

فردین رسولی متعلم لیسه دین ودانش.صنف دهم.سن16 .استاد در جومونگ تکواندو .اندازه قد 1/75 یک مترو هفتادو پنچ سانت

Subscribe 0
160