عمر برف است و آفتاب تموز ( تابستان )
اندکی ماند و خواجه غره هنوز ...
شاعر : ؟؟
----------
برف نو! برف نو!
سلام، سلام
بنشین، خوش نشسته ای بر بام
پاکی آوردی ای امید سپید
همه آلودگی ست این ایام
نویسنده : ؟؟
-------
در این روزهای برفی آیا برای گنجشکان دانه ای ریخته ای؟
----------
در برف، سپیدی پیداست. آیا تن به آن میدهی؟
بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند.
(ارد بزرگ)
-----------
رفاقت مثل آدم برفی میمونه، درست کردنش راحته اما نگه داشتنش سخته!
دست بر شانه هایم میزنی تا تنهایی ام را بتکانی ، به چه می اندیشی ؟ تکاندن برف از روی شانه آدم برفی