از عشق خیابانی تا عشق دانشگاهی

Posted on at




عشق پدیده ای است که اکثر جوانان و نو جوانان را در دام خود انداخته و همانند گرد آبی زندگی سایراز این قشر سازنده و بالنده اجتماع را پیچانده است، و می شود گفت  یکی از عوامل که بیشتراً جوانان امروز را به  امراض روانی دچار ساخته است همانا این عشق های نا فرجام است .اما آیا عشقی که این جوانان و نوجوانان از آن سخن می زنند و خود را عاشق می خوانند می شود عاشقی نامید؟ آیا می شود هر رابطه ، دوستی و یا محبت دو روزه را عشق نامید ؟ آیا همین است عشقی که امروز در خیابان ها ، خانه ها، مکتب ها ، قریه جات، و یا دانشگاه ها ی افغانستان صورت می گیرد همین است عشق واقعی ای که افسانه های عشق چون لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا، شیرین و فرهاد، و... به یکدیگر داشتند؟


پاسخ این همه پرسش ها اینجاست جایی که این عشق های وطنی منشا می گیرند، از خیابان شروع می شود و حتا تا اواسط زندگی ادامه می یابد ؛ در ادامه پاسخ به این پرسش ها باید گفت که نهه تنها چنین عشق های  کنونی در این چنین جوامع با افسانه های عشق همپایه گی کرده نمی توند ،بل توهین و اهانت به افسانه های عشق خوانده می شود. قابل ذکر است که عشق امروزی هم نظر به سایر عوامل چون زمان ، مکان، معیار سنی جفت ها ، محیط که در آن زندگی می کنند، دین ، مذهب، فرهنگ، جامعه، و ...به کتگوری هایی تقسیم می شوند.همین تقسیم بندی است که می تواند در واقع حدود کامیابی و رستگاری در این پروسه را مشخص بسازد؛ نظر به همین عوامل می شود که موفقیت و یا محرومیت جفت ها در این پیوند حدس زد.


جایی که عشق های افغانی از آن منشا می گیرد  همانا خیابان و یا کوچه و پس کوچه ای است که جفت ها زندگی می کنند، عشق خیابانی کاملاً متمایز است از دیگر عشق ها چون بیشتر این گونه عشق ها در محدوده ی سنی نو جوانی صورت می گیرد و تا اندازه ای کوتاه مدت بوده و همانا اکثراً برای رفع غریزه جنسی و شهوانی صورت می گیرد که عواقب این گونه روابط نا گوار خوانده شده است.


سر انجام این عشق ها به کجا فرجام خواهد یافت و یا تا کجای کار ادامه خواهد داشت؛ برخی از این عشق ها همانا در خیابان پایان می یابد اما برخی دیگر به مکتب، دفتر، محل کار و حتا دانشگاه دنبال می شود .


دانشگاه جایی که افکار همه جوانان تغییر می یابد همه به حد بلوغ فکری می رسند ، در واقع دانشگاه جایی خوانده شده است که در آنجا عشق و عاشقی نهادینه می شود و جوانان در آنجا ضمن درس خواندن به انتخاب همسر آینده خود فکر می کردند، و در واقع شروع پروسه ی انتخاب را همانا داشتن رابطه ی عاشقانه می دانند. در سابق حد اکثر از این جوانان به این هدف خود نایل می شدند. اما عشق های فعلی دانشگاهی تا عشق های دانشگاهی دو دهه قبل چه فرقی دارد؟


با گذشت زمان و بوجود آمدن تحولات اخیر طرز دید و تفکر دانشگاهیان را هم نظر به هر پدیده ای تغییر داده است از پدیده های درون داشگاهی الی پدیده های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ؛ حتا دید این دانشگاهیان نظر به آینده و حال خود شان نیز تغییر کرده است؛ این دانشگاهیان در عصر کنونی همه و همه منافع فردی را بر منافع گروهی ودانشگاهی ترجیح می دهند و همه چیز را جز از دید منفعت طلبی می نگرند و استفاده ابزاری از هر پدیده ای و وسیله قرار دادن هر عاملی از کار معمولی این دانشگاهیان برای نیل به اهداف و منافع شخصی شان شده است. حتا تا جایی که از کلمه ی مقدس عشق و پیوند نا گسستنی عاشقی نیز به گونه ی ابزاراستفاده  صورت می گیرد، امروز جای بسیار تاسف است که عشق های دانشگاهی میان پسر و دختری که به حد بلوغ فکری رسیده اند بدتر از عشق های خیابانی شده است ، تا جایی که از نظر تداوم این عشق ها کمتر از ماه و یا هفته ای می باشد، روزی عاشق یکی و روز دیگر ویا هفته ی دیگر عاشق کس دیگری. این چنین عشق ها و رابطه ها امروز در دانشگاه به اوج خود رسیده است وتا جاییکه دید دیگران و بیرونی ها را به عشق و پیوند دختر و پسر در درون دانشگاه  کاملاً متمایز ساخته است تا جاییکه امروز اکثر خانواده ها به محیط دانشگاهی که زمانی از جمله مطمئن ترین ، و مصئون ترین مکان برای تبادل افکار و آموزش خوانده میشد امروز در ذهن خانواده ها یک تصویر دیگری را حک کرده است که همانا تصویر ترس و حراس از بدنامی و بر حرمتی خود شان و فرزندان شان است. این چنین عوامل می شود یکی از دلایلی باشد که امروز با وجود امنیت نسبی و فضای مناسب بر درس خواندن هنوز هم تعدادی از خانواده ها حاضر نیستند تا فرزندان خود را اجازه ی ورود به دانشگاه ها بدهند. 



About the author

sharifafzal007

sharif afzal one of the womensannex writer Kabul Afghanistan

Subscribe 0
160