حکایت شغل کاذب

Posted on at


یکی بود، یکی نبود ، غیر از خدا هیچ کس نبود.

روزی روزگاری تصمیم گرفتند برخی از مشاغل را که ریشه و بنیان درست و حسابی نداشتند و تکلیفشان مشخص نبود، از چرخه‌ی اقتصادی ولایت غربت حذف کنند. برای این کار یک مسؤولی مشخص شد که از طرف حکومت، مشاغل کاذب را که صرفه‌ای برای مملکت ندارند، معلوم کند.

تحقیقات شروع شد و پس از مدتی مسؤول تشخیص مشاغل کاذب را معلوم کرد و احضارشان کرد که بیایند برگه‌ی انتقالشان به ولایت جابلقا را بگیرند.

باری، صاحبان مشاغل آمدند و با چشم گریان و دل بریان نشستند پیش روی مسؤول تشخیص.

مسؤول تشخیص رو کرد به صاحب شغل اول و گفت: «طبق قرائن حضرت‌عالی بازاری هستی و در مملکتی که مردمش با عرق جبین و کد یمین ارتزاق می کنند، این شغل حضرت عالی قدری زائد به نظرمی‌رسد. لذا شما بایستی بساطت را جمع کنی، بروی در ولایت جابلقا.»

بازاری گردنش را کج گرفت و گفت: «من که گرون می‌کنم برات، مردم رو حیرون می‌کنم برات، بگذارم برم؟»

مسوول تشخیص قدری پس کله‌اش را خاراند و با خودش فکر کرد که: راست می‌گوید طفلکی؛ لذا گفت: «نه شما بمان.»

نوبت به نفر دوم رسید که یک برج‌ساز بساز بفروش بینوایی بود.
برج‌ساز گفت: «من که ساختمون می‌سازم برات، به خلق خدا میندازم برات، بگذارم برم؟»

مسؤول تشخیص که دید این بینوا هم دلایل محکمه‌پسند دارد. لذا گفت: «نه شما هم بمان!»

نفر سوم دلال بود که دلایل کافی برای فرستادنش به ولایت جابلقا داشتند. دلال اشک توی چشم‌هایش حلقه زد و با بغض گفت: «من که دلالی می‌کنم برات، جیب‌ها رو خالی می‌کنم برات، بگذارم برم؟»

مسؤول با یک حساب دو دو تا چهار تا به این نتیجه رسید که بنده‌ی خدا کارش موجب عاقبت به خیری مردم است، چراکه پول موجب فساد است و پاکسازی از جیب مردم، لابد یک کار مفیدی است. این شد که به دلال هم گفت بماند.

نفر چهارم یک قلندر بزن بهادری بود که با صدای لرزان و چشم نمناک گفت: بنده که چک می‌زنم برات، مردم رو کتک می‌زنم برات، بگذارم برم؟» به او هم گفتند بماند.

نفر پنجم یک اختلاس‌کننده بود. او هم با وضعی مشابه بقیه گفت: «من که اختلاس می‌کنم برات، نصف اخبار داغ روز رو تامین می‌کنم برات، بگذارم برم؟»
گفتند: «نه تو هم بمان. اگر نباشی، مردم سرشان به چی گرم باشد؟» .



About the author

foroo-farid

نام فروهر تخلص فرید صنف اول پوهنتون در رشته هنرهای زیبایی هرات
تاریخ تولد 1374
قد 169
چشمان سیاه
رنگ چهره گندمی
ورزشکار در رشته تکواندو

Subscribe 0
160