برف های بی اثر

Posted on at


انقدر سردی های روز گار مرا فشرده است که حال حتی سردی برف هم بر من اثری نه دارد




تا چشم هانم را باز میکنم فصل های زندگی میگذرد و خیلی زود و سری به زمستان میرسد



میدانم بعد از هر زمستانی  بهاری هم است ولی برای من تنها بهارها هم مثل خزان میماند



گاه میگویم : خدایا کاش ما انسان ها هم مثل پینوکیو و با گفتن دروغ دماغ های ما دراز میشد



روزگار نکبتی شده ،آن قدر که آدم دلش میخواهد مدام به خاطره هاش چنگ بیاندازد و آنجاها دنبال چیزی بگرد




عشق یعنی وقتی حتی از دستش ناراحتی هم هواشو داشته باشی





باتشکر هستی طوفان



About the author

hastitofan

هستی 14سال دارداو متعلم است و در افغانستان زندگی میکند

Subscribe 0
160