انقدر نوشتم از این زمانه که خودش به گریه امد
انقدر از این بی رحمی ها گفتم که دلم مانند یک سنگ شد
انقدر گریه مظلوم را دیدم که اشکانم دیگر من را یاری نمی کند
انقدر اشک مادری را دیدم از مرگ نوجوانش نمی دانست چه کند
انقد زنهای را دیدم که از داغ شوهرش اسمان را به زمین میدوزد
انقد ناله های بی مادر و بی پدری را شنیدم که اسمان را لرزاند ه
من میدانم من میدانم این کشور هیچ وقت از اه این ها بیرون نمیشود
و تا ابد همین طور نفرین شده میماند
و تا خداوند بر ما رحم کند
با تشکر
هستی طوفان