... زندگی فمینستی ما هم کم کم رو به زوال خواهد رفت

Posted on at


نمی دانم چه باعث می شود که افراد حاضرمی شوند تمام ارزش های خود را با اندک تغیریا فشارزندگی زیر پای کنند و حتا ایمان خود را بفروشند یا با پول تبادله کنند. خیلی جای تعجب است که اکثراً هم همین افراد هستند که دم از دین و اسلامیت میزنند و حجاب می کنند. اگر یادتان باشد چندی قبل در مورد اینکه" مراقبت جدی از بیگ دستی تان بکنید" بلاگی نوشته بودم. دیروز درست همان اتفاق برای خودم رخ داد. برای لحظه ی جام کرده بودم ونمی دانستم قرار است چه خاکی بر سرم بکنم

                                                                                        

خب دیروز بعد از مدت ها و با اسرار زیاد دو تا از دوست هایم قرار شد برویم  زدران تا یک کم خرید کنیم. مثل هروقت دیگر و مثل هر دختر افغان دیگر خوب به خود رسیده بودیم. یکی از تونیس ها را دست دادیم وامدیم کوته سنگی. کسی که حتا فقط برای چند ماهی در کابل زندگی کرده باشد می فهمد که بازار های کابل، بخوصوص منطقه ی کوته سنگی ان هم نزدیک به عید چقدر شلوغ می شود. به سختی توانستیم از میان ان همه افراد و شلوغی خود را داخل زدران برسانیم. بعد از مدت خیلی کوتاهی، شاید در طول ده دقیقه ای یک مانتوی را انتخاب کردم. طبق معمول بعد از چنه زدن خیلی زیاد بلاخره به سر یک قیمتی به توافق رسیدیم. دسکول خود را بازکردم واز بین بکسک پول، پولش را دادم و دقیق به یاد دارم همین که پولش را دادم بکسک پولم را پس داخل دسکول خود گزاشتم. دیری نگزشته بود که یک بار نمی دانم چرا دلم خواست سری به بکسک پولم بزنم. همین که زنجیر دسکول ام را بازکردم، چشم ام متمزکز و دستم  نا خوداگاه شروع به گشتن در داخل دسکولم کرد. چند باری چشمانم را باز و بسته کردم تا کمی دقیق تر ملاحضه کند ولی نه دستم توانست بکسک پولم را بیابد نه هم چشمم.

قیافه ام بعد از به یاد اوردن اینکه نه تنها پول ام بلکه کارت بانک، کارت مکتب با هفت کارت دیگرم هم داخل بکسک پولم بوده است هم حتماً دیدنی بوده است. چون کاملا جام کرده بودم. فکر می کردم چه چیزی باعث می شود این کارا اتفاق بیفتد و زمینه  برای اینکه مردم بتوانند راحت تر در شهرقدم بزنند و خرید کنند و یا هر کاری دیگری کنند تنگ تر شود. چرا باید مردم اینقدر از خود بیگانه شود که خود واقعی خود را فراموش کرده ایمان خود را بفروشد. بدون در نظرداشت اینکه شاید قابلیت بیشتر از این ها را داشته باشند و بتوانند با ایمان زندگی کنند. واز همه بدتر که کم کم خانم ها شروع به این کارها کرده اند و با یک چشم به هم زدن با حجاب که دارند همه چیزت را می گیرند بدون اینکه چیزی را حس کنی. کار این خانم ها را که میبینم در کل از حمایت از زن بیزار میشوم ولی این را نیز می دانم که یک فرد نباید در هر شرایطی ازیک جمع نمایندگی کند ومن باید راه حلی برایش پیدا کنم تا از دست برداشتن از حمایت. چون زندگی همیشه طبق میل ما پیش نمیرود. ولی این را نیز میدانم که اگر چنین دوام کند زندگی فمینستی ما کم کم رو به زوال خواهد رفت.چون شاید کسی پیدا نشود که با هر حالش به حمایت اززنان بپردازند.    

                                 



About the author

YasameenMohammadi

Yasameen Mohammadi is a junior student at St.Paul preparatory high school in St.Paul Minnesota. And is currently working at Film Annax as a blogger.

Subscribe 0
160