خیلی خسته ام
خیلی دلتنــــگ ام
باز هم دلم هوای تو را دارد
تو را در هرجایی میبینم
حس در آغوش کشیدنت را دارم
مانند همیشه تو را میخواهم
و به تو نیاز دارم
بدون تو زندگی دیگر زندگی نیست
بدون تو من دیگر من نیستم
بدون تو من مانند ریگی در کویرم
میخواهم با تو سخن ها گویم
از نبودنت چه درد ها که نمیکشم
گاهی دلت برایم تنگ میشود؟
?
من دلم تنگ شده است برای روزهای با تو بون
روزهایی که در آغوشت میکشیدی
این دختر نازک خیالت را
چه سرد و بخیل است روزگار
به بابا گفتن من حسادت داشت
مگر از من چه دیدی که
بابا گفتن را بر من حرام کردی
آخرین روزت به یادم می آیدهردم
تو دیگر نمینگریستی
دیده هایت بر ما بسته بود،گویی زنجیر بر لبانت و قفل بر گوش هایت بسته بودن
دلتنگتم پدر جان
پدر جان خیلی دوستت دارم :(