آرزوهای من

Posted on at


همیشه در ذهن هرانسان آرزوهای بزرگی وجودداردآرزوهایی که به انسان امیدزندگی می دهد امافکرکردن به ان کوچک وعمل کردن به آن کاری نسبتاسخت میباشد.من ارزوهای زیادی برای رسیدن به اهداف دارم وقتی به آن می اندیشم میگویم :شایدنتوانم به آن هادست پیداکنم.من ازکودکی تاحال آرزوهای بزرگی درفکردارم.به طورمثال: آرزورادارم تابتوانم روزی پولیس شوم امازمانی که به شرایط زندگی دختران درافغانستان فکرمیکنم ,ازآرزوی خودمنصرف می شوم.امابازهم اراده ی خودراازدست نمی دهم .بعضی ازآرزوها زودبه واقعیت تبدیل می شودامابضی هاهمیشه به عنوان یک آرزوباقی می مانند.


 


 


من زمانی که درایران مقیم بودم همیشه فکروآرزوی آزاد بودن راداشتم تاهیچ کسی به من افغان ویامهاجرنگویدوبتوانم مانندتمام مردم دیگربه طورآزاد زندگی کنم .امادرطی چندسالی که به وطنم افغانستان آمدم  آزادی خودرابدست آوردم ومی توانم به دون اینکه کسی به من چیزی بگویدوبدون کارت مجوز برای درس خواندن وپیشرفت کردن بیرون بروم.وقتی تازه ازایران آمده بودم بااین که بسیارخوشحال بودم ولی بازهم فکرمی کردم درزندانی تنگ وتاریک آمده ام چراکه همیشه ازمردم وطنم درایران به نام افغان های یاغی یادمی شدطوری که حرف هایشان برایم باورشده بود.


هنگامی که ازخانه روانه ی مکتب می شدم تمام صحبت هایی که درذهنم جای گرفته بودباعث ترس من می شدگمان می کردم تمام مردم بانگاهی ترسناک به من نگاه می کنندامابعدهاپی بردم هیچ گوشه ی دنیابه اندازه ی وطنم زیبانیست.


 



About the author

160