وضعیت زنده گی موجودبرای اکثریت هموطنان مابه منظره ونقاشی پر رنگ وجلوه های زهرا گین با طلاق با گل های نیلوفر به داخل آن را کند چنان رنگ آلوده می شود که خودش خود را نخواهد شناخت وچنان فروخواهد رفت که به ابدیت خواهد پیوست
زنده گی چه است ؟آمدن ورفتن است جوانه زدن است ورشد وتکامل کردن است گردش یک دوره گرد است انر ژی روح وجسم در بدن است
زنده گی چه است ؟ زنده گی در لحظات زمان وگذر وسیر روزهاست ماه هاست وسال هاست که ما تماشا گردش می باشیم
زنده گی چه است ؟ چه تقدیر ،سرنوشت ،از قبل تعین شده است به قدرت پاک بی نهایت او به فضل وشکیبایی او دست سر نوشت ما رقم خورده است
سرنوشت چه است ؟مهر، محبت ،عاطفه ،عشق وعلاقه است در پهلو ش سر نوشت در بر گرفته از خشم ،قهر ،وغضب است
زنده گی چه است ؟زنده گی زحمت است تلاش ،وسعی است زنده گی نهایت رسیدن به آرزو است .زنده گی دوستی است که با هاش درد دل کن درداست از زنده گی درد ها دیدم از درد ها درس یاد گرفتم ،محبت ست زنده گی محبت است تا می توانی باهاش عاشقانه زنده گی کن ،وغم ست .
زنده گی چه است ؟دروغ ،فریب ،ونیرنگ زمانه وروز گار است
زنده گی چه است ؟ زنده گی ببخش است عفواست ،.گذشت است در زنده گی گذشت کن از کارها
زنده گی چه است ؟امید داشتن به تارها و رشته ها خیالات ،تصورات ،آرزوها،وامید ها است زنده گی رفتن وگذشتن و یا فرو رفتن درمرد اب ها وبا اخلاق موختن وبد بوی دنیای خیالات است نیا فتنی است
زنده گی چه لبخند ها و بازیگوشی وشکینت های کودکان ما عشق ومحبت ،احساس وعواطف مادران ما مهر و گرمی وبوسه های وآغوش پدران ماست
زنده گی قدرت وحاکم بودن است زنده گی یک رفیق وفا دار ست که صمیمیت ها ،رفاقت را میان مان پا بر جا می کند زنده گی درک واقعیت ها وخاموشی ها وسکوت های نا گفته ست زنده گی خوشگذارنی ست .زنده گی نیرنگ چل وفریبکاری است
زنده گی سر،وسرود ها پر از ترانه ها ست زنده گی سر سپردن وجان در آغوش ما در طبعیت ست زنده گی چاپلوسی ،تملق،دلقک وبازیچه نیاز مندان واحیتاج برای چند روز عمر ماست
زنده گی باور به خود وهدف مان هست زنده گی ایمان به خود واعتقاد به باور های خود هست
سر نوشت نا معلوم گذاشتن و پردن تن ورح واحساس در گهواره طبعیت پیکران روزگار به هیچ کس وزنده جانی رحم ندارد اول سیلی بعد لگد وسپس شمشیرش تن وسرت راقطع می کند .