آزادی به معنی خودش

Posted on at



آزادی به معنای واقعی یعنی چی؟؟



 


در ابتدا باید معنی و مفهوم این واژه ای زیبا و شرین را بدانیم که چی ارزش و معنی و مفهوم و از همه مهمتر که چی اهمیتی دارد .آزادی یعنی آرامش و به آرامی زیستن و شور وغوغا داشتن وآزادی یعنی به آسوده گی و راحتی فکر کردن وآزادی یعنی اندیشیدن بخاطر بهتر زیستن دیگران و آزادی در اصطلاع ادبیات یعنی آرامش و زیستن در امنیت کامل و سلب نکردن حقوق و مزایای زنده گی دیگران و حقوق  مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی یک ملت را دارا بودن است



چرا که تمام مخلوفات آزادانه به دنیا امده و دوست دارد در رفاه و آسایش زندگی کند طوریکه خداوند متعال تمام مخلوقات را حق ازادی به خصوص خودیشان داده است


در جهانیکه ما زنده گی میکنیم و در پرتوی دین مبین اسلام حق وحقوق هر جنبده ای به طور خاص تشخیص و تعین شده است به خصوص آزادی های مربوط به زنان و اطفال مردان و کهن ساالان وبزرکان و مشایخین دین علما و روحانیون وبرای اشخاص مستمند و ثروتمند وحقوق و حدی و مرزی را تعین نموده است



ازادی بودن و آزاد زیستن پدیده ای طبعی و ذاتی هر فرد بوده است و این بر ماست که از این خقوق و آزادی معنوی خود به نهوه ای شایسته ای استفاده نمایم


البته باید گفت که در دین اسلام تمام آزاد ها هم بر مرد مسلمان و هم بر زن مسلمان به مشروع آن حق داده است و هیچگاه منکر این نبوده که زن تنها در خانه مانده گار بوده و در بیرون از منزل اشتغال نباشد


ولی برای بیرون رفتن از منزل و داشتن یک شغل مناسب را در پوشش و ساحه ای دین اسلام توسعه نموده است



به طور عموم میتوان گفت که ازادی یک نعمت خدا دادی است که بعضی ها در بدست آوردن این زیور و واژه ای زیبا جان فشانی استفاده نموده اند تا اینکه چیزی را که حق آنهاست بدست بیاوردند


باید گفت که این شامل حال مردمان سر زمین افغانستان هم میشود که فعلا معنی و مفهوم آزادی فردی و حقوقی و به خصوص اجتماعی شان بطور شاید وباید بدست نیاورده اند


این مردم رنج دیده ای ما تا کنون طمع واقعی آزادی را نچشیده اند ولی همواره کوشیده اند تا به آزادی واقعی که حق مسلم شان است برسند



وقتی پرنده ای را در فراز آسمان نیلگون در حالت پرواز می نگریم که چطور ازادانه وبدون خوف وخطر و با غرور و افتخار پهنه های از توده های ابر های سفید را در هم کوبیده و سینه آنان را شگافته و در دل اسمان نیلوفری و به هر کرانه ای که می خواهند می پرند چقدر دلهای مان در تپش آمده واز شوق و شعف آزادی در آزاده گی زیستن قلب های مان در درون قفسه های تنگ وتاریک خود فقان می کند که ای کاش من یگ پرنده می بودم تا به هر مرز وبومی بدون قید وشرط پرواز می کردم



ولی هر جنده ای طوری آفریده شده است که در هر کرانه ای از جهان هستی که زنده گی می نماید با داشتن دشمن خاص خود  اگر در بین آب است ویا در خشکه خداوند یک موجود ی قوی تر از او خلق نموده است این بخاطری است که در موقعیتی که هست و یا در حالتی که زنده گی می گند باید قدر انرا بداند و از خداوند خویش ممنون و سپاس گزار باشد و آن نعمتی را که دارد قدر آن را بداند و برای بدست اوردن آن باید سخت کوشا باشد


باتشکر


نویسنده: عمرزبیر حمیدی



About the author

omar-zobair-hamidy

I AM OMAR ZOBAIR FROM HERAT, I'M THE 4TH YEAR STUDENT OF COMPUTER SCIENCE (BCS), AND BESIDE OF BEEING VICE-PRESIDENT OF A CONSTRUCTION COMPANY, I AM A BLOGER AT FILMANNEX

Subscribe 0
160