درد مردم من

Posted on at


چه دنیایی شده هرطرف را ببینی مردم در خود نهفته اند گویی عده یی از گرسنه گی سیری ندارند و عده یی از سیری.



بازهم نصیب مردم ما رنج وغصه شد،بازهم دیده های شان اشک باران و دل شان غرق اندوه گشت، در دل شان اندوهی نهفته است که دیده خسته شان بدان گواهی میدهد؛بازهم با صدای مهیب انفجار خبر نیست شدن عزیزان شان را می شنوند،باز هم غم فرزندان و عزیزان شان اندیشه های ناب شان را دفن میکند و آنان را یک قدم به عقب باز میگرداند و افسوس نگاه شان را می افروزاند،بازهم خبر مرگ نوجوان متعلم آنان را از تحصیل منصرف میسازد.



دست خالی شان دل شانرا می خراشد و بی عدالتی آزادی بیان شان راگرفته.مردمی غم شان لقمه نانی است و میخواهند در فضای امن زندگی کنند وبس.


آیا حق اینگونه زیستن را هم ندارند؟نگاه خسته شان،دل تنگ شان و دستان لرزان شان از بی عدالتی خسته شده؛چه کسی میتواند جواب آه شانرا جبران کند؟!؟


از بی عدالتی نمی توانند صدای شان را بلند کنند و خواسته های شان را بر زبان اورند یا هم از بی ثمر بودن صدای شان خسته اند.البته که در روزگاری که ندای بی عدالتی بلند باشد صدای مظلومان شنیده نمی شود.



هر روز به جای نابود شدن افراد مجرم و جانی مردمان مظلوم و بی گناه شهید میشوند.اما امروز نگاه ظالمان شاد و نگاه مظلوم ها گریان است اما نهایت چی آخر راه ظلم به کجا میرسد؟ٱیا ظلم تختی پایدار دارد اما وای به آن روزی که صبر این مردم لبریز گردد و به غلیان آید از آن روزی که آه مظلومان دامن گیر شود.



امروزه خیلی ها در پشت ظلم پناه گرفته اند خیلی ها خدا را از یاد برده اند فکر میکنند همیشه زورگویی و بی عدالتی شان دوام میابد. خیر روزی فرا میرسد که این مردم نیز حق شان را از آنها بگیرند روزی که حق به جای دروغ تکیه بزند و ندای مظلومان ظلم را سرنگون سازد.



 



About the author

sude-afshar

hi,I am a student in mahjube heravy.I am in class 11. I am an afghan and live in Afghanistan.I like to read to...

Subscribe 0
160