ادامه فاحشه ها هم خدای دارند

Posted on at


آری نوبت رسید به ادامه موضوع


سپس پیامبر بزرگوار رو به آسمانها کرد و گفت: خدایا تو که گفتی یکی از اولیاهای من مرده است، ولی این مردم میگویند: فاحشه ی بیش نبود، خدایا موضوع چیست؟


سپس خداوند به محمد(ص) خطاب میکند: ای محمد(ص) هم من و هم مردم راست میگویند



چون این زن تا لحظه ی پیش فاحشه بود، اما هنگامی که عابد را از گناه دور میکند. بعد از رفتن عابد از خانه اش در را میبندد، و پُشت در مینشیند و با خود میگوید: ای بدبخت تو به عابد گفتی شاید در حال زنا عزرائیل به سراغت آید و توفیق توبه کردن پیدا نکنی، آن وقت چه خاکی به سر خواهی ریخت. اما تو که خودت از آن پَست تر هستی و دامنت عمریست که کثیف و آلوده است، تو چرا توبه نمیکنی؟ شاید روزی برسد که عزرائیل سراغ توهم بیاید با این دامن آلوده جواب خدا را چه خواهی داد.. آری محمد! این فاحشه همان شب توبه کرد و با ما آشتی کرد، ماهم توبه اش را پذیرفتیم سپس مشغول عبادت شد، و جان را به ما تسلیم نمود



آری رحمت خدا که شامل حال بنده اش شود ، در هر حالت میشود، و شامل تمامی بنده گانش میشود. خدایا چه بزرگواری، که حتی بنده فاحشه ات را نیز از رحمتت محروم نمیکنی


و یاهم آن زنی که در خانه اش عمری از طرف شب به سوی مردانی باز و بسته شد که باوی زنا میکردند، اما شبی فرا رسید که آن زن توبه کرد، و در حالی خوابش برده بود که در خانه اش باز بود، و توسط باد شدید باز و بسته میشد. و در حین حال مرد مومنی که همواره مشغول عبادت بود، هنگامی که صدای باز و بسته شدن در را در هنگام خواند قرآن میشنید با خود گفت: خدایا چه خبر است در این خانه و چه مردی در این خانه رفت و آمد میکند



و خداوند بزرگ به محض شنیدن این حرف تمامی امتیازاتش را فدای آن زنی ( که از دیدگاه مومنش فاحشه بود) کرد


پس معلوم میشود که خدا از همه هست حتی فاحشه ها



About the author

160