احساس یک دختر

Posted on at


میخواهم در مورد احساس یک دختر افغان بنویسم،ولی نمیخواهم با حس پر دردی که در مورد یک دختر دارم اذهان اشخاص را مغشوش سازم با آن هم توان ندارم تا نوک قلمم را به سوی دیگری بکشم،شاید قلمم هم از این وضیعت آگاه بوده و میخواهد آهم را بر دیگران واضع سازد،و نمیتواند از تمام آشکاری ها بگریزد و مانند من تمام درد ها را درکنج قلبش فرو شاند تا دیگران از آن آگاه نشوند،با آن هم همین شی که از نگاه ظاهر بی ارزش خوانده شده و از نگاه باطن پرارزش ترین منبع احساسات (قلم)در روی زمین میباشد،توانش از یک انسان بیشتر بوده و بر ما غلبه میشود


.


دختر موجودی مملو و سرشار از هر نوع احساس، پر درک، ظریف و دل رحم،آگاه و بی ضرر، ساده ، پاک و آشفته، دختریکه درمان درد مادرش را میجوید، دختریکه از فقر و تنگدستی پدرش درغم ها گیر مانده و راهی برای معیشت میجوید، وقتیکه برادرش را در کوچه ها با پای برهنه میبیند چشمانش به دریای باران مبدل میشود، وقتیکه پیری و ضعیفی مادر کلان و پدر کلانش را میبیند بر پایهایش سستی گره میخورد و احساس آشفتگی بر وی می انجامد



.دختر موجودیست که خواهر شده و برای برادرانش به بهترین همدم و دل رحم مبدل میشود، به خانمی مبدل شده و چون سایه محکم همگام شوهرش میشود و بعد ها به مادری چون فرشته آسمانی تبدیل میشود که از صورتش نوری پر جلا فرو میریزد .مادری که برای اطفالش درکی نصیب میسازد و بر آنان طرز زنده گانی و معیشت را می آموزد.



با این همه این موجود والا چرا از حقوقش چون تعلیم، زنده گانی، کار در بیرون از خانه و غیره محرو م دانسته شده است؟


شاید باعث این گونه افکار بی ربط در مورد این چنین انسان های دل رحم و آگاه همان انسان های مخالف دانسته شده باشند .پس باید از همین حالا راه این چنین


اشخاص بی رحم که باعث بوجود آوردن موانع برای بدست آوردن حقوق شان میشوند از سرزمین



مان جدا شده تا همه به خوشی زندهگی کنند.



About the author

tamana-hamidy

Tamana Hamidi was born in Herat,Afghanistan. she is student in Hatifi high school.

Subscribe 0
160