دلــــــــــم در حســـــــــرت یک دوست

Posted on at


کسی ما را نمی پرسد کسی ما را نمی جوید

کسی تنهایی مارا نمی گرید

 

دلم در حسرت یک دست

دلم در حسرت یک دوست

 

دلم در حسرت یک بی ریای مهربان ماندست

و اما با توام ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی

کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی

کدامین آشنا آیا به جشن چلچراغ عشق مهمان میکند ما را

بگو ای دوست

بگو ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی

تو که حتی شبی را هم به خواب من نمی آیی

تو حتی روزهای تلخ نامردی

نگاهت التیام دستهایت را دریغ از ما نمیکردی

من امشب با تمام خاطراتم با تو هم خواهم گفت

من امشب با تمام کودکیهایم برایت اشک خواهم ریخت

من امشب دفتر تقویم عمرم را به دست عاصی دریای ناآرام خواهم داد

همان دریا که میگفتی

که بغض شکوه هایم از گلویش موج خیزش زخم برمیداشت

بگو ای دوست بگو ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی

 

کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی



About the author

fardina-rasoly

فردینا رسولی یکی ازشاگردان صنف نهم لیسه محجوبه هروی متولدسال 1999

Subscribe 0
160