یک روز در کوته سنگی بودم که یک ترافیک را در حال گرفتن پول از مردم غریب کار و بیچاره بود دیدم که بسیار با زور و شکنجه از انها پول میگرفت او موتر وان که با چقدر زحمت پول پیدا میکند اما او پولیس ترافیک با نوشتن پارچه دروغی از پیش انها پول میگیرد. هیچ رحم و روز ندارند اگر موتروان بیچاره در روز 1000 افغانی کار کند 500 افغانی مصرف موتر میشود و 300 افغانی را ترافیک از پیش شان میگیرد پس او بیچاره به اولاد و فامیل که از صبح منتظر است که چی وقت پدرش میاید و نان میاورد اما او با او پول کم چی را بیاورد . یک چیز بسیار مهم دیگر بیرو بار که به وجود میاید ملامت خود ترافیک است. چرا که اگر ترافیک متوجه باشد سر هر چهار راهی هر موتر را به نوبت اش بماند که برود بیرو بار هم کم میشود. اگر یک شخص بلند رتبه بیاید در چهار راهی و نوبت رفتن او نباشد باز هم او ترافیک او را میماند که برود بی نوبت و همین کار باعث میشود که بیروبار زیاد شود. ترافیک به حیث یک رهنما در چهارای است اما من زیاد تر وقت ها دیدم که بیرو بار در چهار راهی ها زیاد شده اما ترافیک در ان جا موجود نبوده. بعضی مردم میگوید که موتروان ها ملامت است .
اما نه ترافیک ملامت است. یک روز در یک چهار راهی همرای موتر روان بودم پولیس ترافیک امد و من را گفت ایستاد باش من هم ایستاد شدم او امد نزدیک به من گفت که جواز سیر موتر را بدهید متاسفانه در خانه یادم رفته بود. من برای او گفتم در خانه یاد من رفته پیش من نیست. ترافیک وقت که دید پیش من نیست به بسیار زشتی میگفت چرا موتر میبری که جواز سیر همرایت نیست؟ میگفت یا جواز سیر را همین حال بیاور یا که موتر را قید میکنم پیش خود. بلاخره من بسیار گپ های قناعت بخش برایش زدم او از گپ خود نمی گذشت. یک چند لحطه که گذشت ترافیک از من تقاضایی پول کرد. من هم بسیار عجله داشتم نیم ساعت من را تلف کرده بود.خانه هم نزدیک نبود که من جواز سیر را برایش بیاورم پس مجبور شدم که پول بدهم. این هم از ترافیک ما.......
نویسنده: انوش بارکزی .
