تعويذ نويسي داكترهاي شهرما

Posted on at


تعويذ نويسي داكترهاي شهرما  


 به شماره نگاه ميكنم كه نفر63م هستم . ازپياده داكترپرسان ميكنم داكترصاحب ساعت چند ميايند؟ ميگويند چار، چارنيم . مي پرسم ؛ تا ساعت چند مريض مي بيند ؟ مي گويد ؛  نُه ، ده ، ده ونيم . ميگويم ؛ چند نفررا نمره ميدين ؟ مي گويد ؛ هرچي شد 90 صد ، بالاترازصد....


فرض را براين مگيذارم كه 90 نفرنمره بگيرند وداكترصاحب ساعت 4 بيايند وساعت ده بروند . سرجمع مي شود پنج ساعت به عبارتي 300 دقيقه كار.  300دقيقه را تقسيم بر90 نفرمي كنم مي شود سه دقيقه براي هرنفر. يعني داكترصاحب براي معاينه عقل وعصب هرمريض سه دقيقه وقت صرف مي كند .


 يادم ازآغا صاحب آخند مكتب دوران كودكي ام ميايد كه دركنارآخندي براي مريدانش تعويذ نيز ميداد . ايشان روزهاي 5 شنبه تعدادي ازبچه هايي را كه سواد نوشتن داشت امرمي داد؛ برين يك وضوبگيرين بيايين كه  كاردارم . ميفهميديم كه آخند چي كاري دارد . وقتي وضوگرفته ميامديم مارا دايره وارگردهم مي نشاند، آيت اللكرسي را ازقرآن شريف بازمي كرد براي هركدام ما 5 برگ كاغذ سفيد به اندازه يك كف دست مي داد، مي گفت؛ بنويسيد . ما ازروي آيت اللكرسي شريف مينوشتيم ومينوشتيم تا برگ ها پرميشد وآخند دوباره آنهارا جمع ميكرد وروهم زيرتشك اش ميگذاشت . درطول هفته هر"سياسري" كه ميامد براي گرفتن تعويذ ، آخند صاحب يك ورق ازآن برگه را برميداشت به صورت سه گوش تا ميكرد ميداد به دست سياسروميگفت؛ سرخ پوش كن به شاخ گاو بسته كن انشالله به شيرميايد ، يا ميگفت سبز پوش كن به گردن بچه بنداز انشالله آرام ميگره .  به ديگري ميگفت ؛ درآب حل كن آبش را بده به دخترت انشالله خوب ميشه . سياسرا نيزبه ازاي اين تعويذ ودعاي آخند، دوتا تخم مرغ يا به اندازه يك كيلو كيشته يا توت خشك يا گندم بريان ميگذاشت پيش ملا ومي رفت .


كارداكتران اين شره نيزبه مانند كارآخند ما است . نسخه ها ازقبل كاپي شده است وفقط درظرف سه دقيقه به مريض تحويل مي دهد . تمام


.



About the author

mosafeer

ازاهالي شهرغزني مي باشم .
ودرديار هرات سكونت دارم . چند سالي است كه دغدغه ي ذهني ام را درقالب داستان وطنزمي نويسم .

Subscribe 0
160