بامن حرف بزن
ای رسول عشق
من به معجزه لبهای توایمان دارم
.
.
.
هیچ چیز اتفاقی نیست
این حس خوب دوست داشتنت
این نیازشدید باتوبودن
این همه عاشقانه که بی اراده می آیند و شعرمی شوند
هیچ کدام اتفاقی نیست
اینها همه هستند ت اتو را بیشترداشته باشم
تویی که تنها سهم من ازاین دنیایی
تویی که برایم معنی عشقی
.
.
بیمارم
وهیچ مرهمی نیست
کاش بیایی
پرستارم شوی
که نوش داروی این تن تب دار
حضورتوست.