خانه مولانا

Posted on at


دقیقا یک سال گذشته بود که برای ترینینگ گروه تاتر به مزار رفتم . بعد از یک هفته گشتن یک تعداد کودکان بی سرپرست رو پیدا کردم که استعداد خوبی داشتن و من هم ازشون خوشم امد و شروع کردیم به تمرین و اموزش تاتر . 

خانه کودک افغانستان در مزار که کودکان بی سرپرست رو حمایت میکنند کودکان خوبی رو که اینده خوبی دارند رو حمایت میکنند . 

یک روز برای تفریح به بلخ رفتیم از بین کوچه  های خاکی گذشتیم و به خانه ای که مخروبه بود رسیدیم . خانه که جلوی ان یک تابلو زده بود و تقریبا مخروبه بود . از راننده پرسیدم که این خانه کی هست ؟ 

گفت : مولانا 

بدون حرف دیری از موتر پیاده شدم و رفتم داخل خانه و شروع کردم به گشتن و کاویدن یک خانه ساده اما مرموز . سالها پیش مردی بزرگ در اینجا زاده شد و بعد راهی سفر شد و به مردی دیگر برخورد به نام شمس وبعد از دیدار این دو مولانا تبدیل شد به یکی از بزرگترین مردان عرصه ادبیات پارسی و بالاخره در قونیه چشم از جهان بست و حالا قونیه وارامگاه او مرکزی برای فرهنگ ترکان شده است و سالها هزاراران توریست را در خود جای میدهد . 

اما خانه او در بلخ تبدیل به مخروبه ای شده مردان رهگذر از ان به عنوان یک توالت استفاده میکنند . 

سرم را به دیوارهای این خانه تیکه دادم شاید کمی بتوانم حس صاحب این خانه را درک کنم و ارام بگیرم یا شور در هیجانی شود که سفر را برای یافتن حققیقت انتخاب کنم . 

تازه متوجه شدم که چرا مولانا از این شهر سفر کرد و سر به بیابان گذاشت . قومی که مردان بزرگ خود را به کوته فکری روزگار فروختن حالا لایق انتحار و کشتار برادران نیستن . 

 

زندگی صفر درجه 

کاوه ایریک 

 



About the author

mohammadhasani

Kaveh Ayreek
Filmmaker and theater director living in Kabul

Subscribe 0
160