شراب عشق را در جام زندگی باید ریخت

Posted on at


 


زندگی دارای موج های پرتلاطم است، ما باید از تشکیل، این موج ها به نفع ساحل زندگی خود استفاده کنیم، این موج ها که داری راز و رمزهای است درگ آن در سگال های کم سگالش پیچیده است.


عشق و زندگی دو پدیده ای از هم ناکسستنی اند، عشق به کاروان زندگی جرعت می دهد تا مسیرش را ادامه دهد، عشق دست زندگی را می گیرد، واز دره های خزان زده عبورش می دهد، او را به قله های سبز می رساند، چشمهای خواب آلود زندگی را که همچون زاع که طاووس خورد، منقا می کند.



گونه های  زندگی که از تلخی روزگار خمیده و چملگ شده است، عشق طبیب جلدی اش می شود، عشق به  زندگی انگیزه این را می دهد که زندگی خالی نیست اگر راز های جهان هستی را درگ کنی، وهر چیز را همان طور که هست خود را طبق آن به پیشگیری فرا خوانی.



اگر ما در دیگ زندگی خود مصاله ی عشق را اضافه کنیم آنگاه خواهیم دیدکه  شوربا زندگی ما بانمگ وبهترین لذت را خواهد داشت.


زندگی را باید در معرض نور عشق قرار داد، تا همانا برگ های نهال زندگی مان از همان نور، اشعه های مورد ضرورت خود را بگیرد، نور عشق همان است که بدون آن نهال زندگی رشد نمی کند، و در سایه های کوچه های تاریگ، هوای پاییزی را به خود خواهد گرفت.


عشق به  کوچه های سرد زندگی گرما می بخشد، و هوای پاییزی کوچه های زندگی را با تازه نهال های شور واشتیاق سبز می کند. طور سبز می کند که اگر کسی بخواهد در آن کوچه به تفریح رود عطرهای آن مشام شخص سیاح را نوازش می گیرد.



آری! جام زندگی همان جام است که جز شراب عشق نشناسد.


علی شیر شهیر _ کابل


 



About the author

160