صحنه اول موقعیت درخانه مریم مکان خارجی زمان: صبح زود
صبح قبل از طلوع آفتاب در چوبی شکسته با صدای باز سکوت صدای دل خراش در
میشود مریم از در بیرونمی آمد لباسهای پاره و نامرتب
با موهای نامنظم و کیسه گونی کهنه که در شانه اش
است.
صحنه دوم موقعیت خیابان مکان خارجی زمان: صبح زود
به طرف خیابان میرود و از خیابان عبور میکند داخل سکوت
جوجه ها به دنبال قوطی و کارتون ها میگردد کم کم صدای بوق ماشین
آفتاب طلوع میکرد و کم کم رفت و آمد مردم شروع
میشود ناگهان یادش آمد خطر و تکه های پاره دفتر
مجله و روزنامه را بسیار دقت جمع میکند.
صحنه سوم موقعیت: پیاده رو مکان: خارجی زمان: رزو
در دروازه یک مغازه می ایستد و به طرف ساعت روی صدای رادیو
دیوار مغازه نگاه میکند ساعت 8 را نشان میدهد.
صحنه چهارم موقعیت پیاده رو مکان: خارجی زمان: 8 صبح روز
مریم با عجله به طرف مرکز شهر که مغازه های لوازم
خانگی بود میرود
صحنه پنجم موقعیت: در مغازه مکان: خارجی زمان: روز
رو به روی یک مغازه می ایستد و چشمان خود را به پنجره صدای تلویزیون
می چسباند برنامه سودآموزی را نگاه میکند که ناگهان چشمش
به صاحب مغازه می افتد که از عصبانیت لبهایش را به هم
میچسباند و چشمانش از خشم بیرون می آمد با عجه
خود را از شیشه مغازه جدا میکند
صحنه ششم موقعیت: پیاده رو مکان: خارجی زمان: روز
و دوباره به راه رفتن شروع مینمود در کنار مغازه صدای کفشهایش
مبل و فرنیچر که تلویزیون آن روشن بود خیره صدای تلویزیون
میشود درست همان برنامه بود ایستاد نگاه کرد
بعد از تمام شدن برنامه چشم به صاحب مغازه
افتاد
صحنه هفتم موقعیت: داخل مغازه مکان داخلی زمان: روز
که با اشاره او را به داخل دوکان خواست و قوطی های صدای تلویزیون
خالی را به او داد و چند دفتر خالی همراه چند مجله که
در یک پلاستیک بود به مریم داد. مریم با خوشحالی میگیرد
و با عجه بیرون میشود به طرف کوچه که نزدیک همان
جا است میرود
صحنه هشتم موقعیت: خانه نیمه ویران مکان داخلی زمان: روز ظهر
و در یک خانه نیمه ویران داخل میشود و از زیر خاک
پلاستیک سیاهی رنگی را بیرون میکند و کتابی که خود سکوت
ساخته بود بیرون مکند و حروف را که امروز یاد گرفته
بود را از توته های کاغذ جدا جدا میکند و به دفتر
میچسباند با قلم کوچک به نوشتن جمله ها شروع میکند
مشغول نوشتن بود که متوجه افتاب می شود که درحال صدای اذان عصر
غروب است با عجله تمام کاغذ و دفتر ها را جمع
و در داخل پلاستیک زیر خاک کرد و راه افتاد
صحنه نهم موقعیت کوچه و خیابان مکان: خارجی زمان: عصر روز
و راه افتاد به طرف خانه وقتی رسید در نیم باز را دید صدای بوق ماشین موتر
صحنه دهم موقعیت: داخل خانه مریم مکان: داخلی زمان: شب
داخل خانه میشود برادران و خواهرانش در داخل سکوت
حیاط ایستاد و دور دست پدرش نامه است جلو
آمده و نامه را میگیرد
صحنه هفتم خدا 5
دو روز بعد موقعیت: بیرون دوکان مکان:خارجی زمان: روز
مریم با عجله به طرف همان دوکان رفت وقتی
رسید نفس عمیقی کشید در پیاده رو نشست و
کتابچه را بیرون مکیند و با قلم کوچک شروع
به نوشتن کرد دوکاندار به آهستگی به طرفش
آمد و یک عدد نان همراه کمی پنیر و یک پنسل پاک و سرکن با لبخندی داد و بر میگردد بعد تمام شدن با عجله به طرف کوچه.