باران....

Posted on at


پس این کوچه های تنهایی....


دلم درگیر این روز هاست...


هوا عاشقانه و ابریست...


باران میبارد




...


بروی گونه های شاهپرک ها....


چه زیبا شده است...


گل..


گل سرخ لاله




...


شبنم بروی آن هویداست....


چه شاد و طراوت است...


ساکنان این شهر...


چه رنگین کمانیست در آسمان این شهر....


چه تازه و خرم است باغهای این شهر....


تو چه نا عادلی ای آسمان...


به شهر دل من باران غم میباری...


و به ساکنان این شهر رنگ خوشی...


باور کن اینان از تو متنفرند...


وقتی تورا میبینند....


از ترس تر شدن....


در خانه پنهان میشوند...


تنها همدرد تو منم....


منم که در زیر خشم ابرانت....


و چشمان پر خونت....


ایستاده ام....


ای باران تویی که به من عشق را آموختی



بیا امشب مرا یاری کن....


تنهایم مگذار...


همچو آدمهایی که...


زمانیکه مرا در حالت گریه....


اما در زیر باران دیدند....


باور نکردند...


و رفتند...


تو باش....


تو ببار...


ای باران..


تا من با تو آزادانه ببارم...


 


نویسنده:اسما ابراهیمی



About the author

Asma_Ebrahimi

I am goolkepr of Esteqlal team I am a student of 11 classI am 16 years old

Subscribe 0
160