شاگرد خوب

نو شتن نوعی سخن گفتن روح است .وشگافتن درد و بیرون ریختن عقده ها ورنج های درونی که از اعماق فطرت انسان بر خواسته وحال آنزمان فرارسیده که عقده خود را با معرفی شاگرد خوب که هیچ گاه تااکنون کسی در سدد ه تحریراوصافیا هنر   وی بر نیامده .شاگرد کسی را گویند که نزد  دیگری علم یا هنر می آموزد ویا به عباره دیگر کودکی که در کودکی که در مکتب درس می خوانه ویا پسری که در دوکانی خدمت می کند . واما پسوند صفتی که برآن علاوه شده خوب به معنای نیکو ،پسندیده ،ضد بد ،زیبا ،خوشکل ونکوروی .پس در کل شاگرد خوب را میتوان علم پسند یا هنر پرور گفت .علم دانستن و یقین کردن می باشد واز نگاه تصوف اسلام کشف حقایق است . زمانی شا گرد خوب برای به دست آوردن علم وارد محوطه مدرسه می گردد باید اوصاف خیلی مغایر با اطفال بیرون از آن کانون فر هنگی داشته باشد یعنی رویه خوب با والدین ودیگر اعضای خانواده ،با معلیمین وشا گرد ان مکتب ودر کل با افراد جامعه که البته با آموختن علم بدست  می آورد .آنگاه شاگرد خوب فرهنگ ودانش خود را به سطح عالی می رساند وبردیف روشن فکران قرار می گیرد آن زمانست که آگاهی دادن وبیدار کردن جامعه که همانا اشخاص بیرون از محوطه فرهنگی اند از جمله رسالت وی شمرده می شود شاگرد چون بحد کمال بر جسته ترین خصا یص نوع انسان یعنی شخصیت را دارا می شود .شاگرد خوب باید به فکر آ بیاری شخصیت خود باشد که بوسیله پزیرفتن  بزرگان بدست می آید در صورت عدم اعتنا به شخصیت همانند انسان مرده ایست که فاقد احساس است این مطلب در احادیث قرآنکریم نیز ذکر گردیده (ایشان را چشم های اتد که بدان نمی ببینند وگوشهای که بدان نمی شنوند  ودلهای که بدان فهم نمی کنند ) این آیه متبرکه به ما می گوید هر گاه انسان بعد فکری ،عاطفی ،اداری یا شخصیت خود را بخشکاند به انسان بی روح تبدیل می یابد .گفته بزگان سر نوشت سازاست که میتوان آن چند جمله را بطور نمونه ذکر نمود حسد سودی نداردوستی را باید در فضای مناسب نمود واز دوستان بد پرهیز کرد چون دوست از طریق بعد احساسی وعا طیفه بر دوستش تاثیر مثبت یا منفی می گزارد اگر اثر منفی بجا بگزرد در همانست که شخصی منحرف گردیده در اخیر حسرت زده وپشیمان است .شخص معقول یا انسان سالم که میتوان به شاگرد خوب اشاره نمود این صفات را بخود نمیپزیرد همچنانکه باید از زور گویئ در تمام عمر پرهیز نمود زیرا که آن مردی نیست وجوان مردی آ نست که انسان هنگام غلیان خشم در درونش خویشتنداری کند دارای عقل سلیم بوده روحیه وی تحت تا ثیر خودش باشد پس شاگرد حرکت انتقالی  خود را که همانا انتقال از ذاتی به ذات دیگریست تصاحب می شود آن  شاگرد را میتوان کسی گفت که جوینده بوده اینک هدف خودرا یافته است ویا بر هدفش شگفت انگیز باشد پس باید حرکت نمود تا در عرصه زنده گی موفق وپیزکار بدر آید.

نویسنده بصیره غفوری