عشق

Posted on at


لطفا به من عشق تعارف نکنید
سیرم!
من به تنهایی کنار ساحل قدم میزنم
به تنهایی به دیدن غروب میروم
به تنهایی تنها میمانم!
عشق را میسپارم به چشمان آزاد و نترس موش های صحرایی
من شکستم ، دیروز تکه تکه هایم را با دست جمع کردم ، دستم برید ! از فردا خودم را گچ میگیرم
شاید دیگر هرگز پرواز نکنم اما هرگز زمین نمیخورم
شاید نخندم اما گریه هم نمیکنم
شاید جاودانه نشوم ! اما آسوده میمیرم
فردا قلبم را از جا میکنم ، چالش میکنم زیر خروارها خاک نم کشیده ی کویر
شما هم میتوانید در مراسم تدفینش شرکت کنید
فقط لطفا قلبم را ندزدید
من عاشق نمیشوم
حتی به قیمت پوسیدن

 



About the author

fardina-rasoly

فردینا رسولی یکی ازشاگردان صنف نهم لیسه محجوبه هروی متولدسال 1999

Subscribe 0
160