سر نوشت

Posted on at




سر نوشت را از سر باید نوشت که اینگونه هیچ امکان ندارد و همیشه انسان میخواهد که آنچه در زندگی سپری در زندگی سپری می گردد و رنجهای را متحمل شده است دوباره آن سرنوشت باید آن را از سر نوشته نمایم .


اما زمان در گذر است هیچ گاه نه توقف دارد و نه همه آن زمان که گذشت دوباره بر میگردد دوستم این گونه زندگی مانند اقیانوس و دریایی پر اوج که در کلیه فصول میغلطد و دوان است کسانیکه به موفقیت به ساحل میرسد که شناوری دقیق سر نوشت را مطلبند و همیشه میخواهند که مانند شناوری به نقطه هدف خود در زندگی برسند زمانیکه انسان به نقطه هدف خود میرسد.



بر راه دور درازه که در پشت سر نهاده و رنجهای را متحمل گردیده با یاس ناامیدی به هدف را دنبال نمود یک لبخندی پرغروری میزند و آن را تعقیب می نماید .


ضعف و ناتوانی را از خود دور نما و یاس نا امیدی را بگذار و از آن فرار نما چرا همه این ها دشمنان سعادت و خوشبختی انسان در زندگی استند با دشواری های سرنوشت خود مقابل شود و آن را نا امید سازد و با اراده محکم و امید بشتر به راه خود ادامه بدهد.


و دهان ناکامی را بکوبد در صحرای درماندگی تا افق کامیابی فاصله چندان نیست همیشه کوشش و تلاش را پیشه خود سازند چون رنج منت مرگ و نابودی در زندگی نهفته است و این تو استی که سرنوشت خود را جستجوه میکند و حقیقت های زندگی را در میابد و مقام والای انسانیت که است راه پیدا می نماییند و اگر نه مانند انسانی است که همیشه از دیگران توقع زندگی را دارند و هیچ گاهی به مقام رسیدگی کرد نمی توانند.



و سرنوشت ها در تغیر است هیچ گاه انسان به یک حالت باقی نمیماند و پایداری انسان نمی ماند و تنها خداوند بزرگ است که همیشه در یک حالت باقی می ماند و پایدار و ابدی است و همیشه در زندگی با درک حقایق به همنوع خویش آنچه یاری میتوانی و به هر طریقه که به دیگران مثمر تمام شوی کمک نما تا روزی برای تو با صد امید که بدره پروردگار میروی دوباره با دست پر برگردی.



پس سرنوشت آنچه که انسان را به حقیقت زندگی مقابل می سازد و از حقیقت خود و جامعه تقدیر که دارای تو با خبر میسازد و تو را در مقابل زندگی مورد آمیزش و تقدیر قرار میدهند که توای انسان چگ.نه با دیگران میتوانی خدمت نمایند وچگونه میتوانی خود را از این مهاجرا زندگی خلاص نمایم و استادگی کنیم.


نویسنده عبدالقهار کبیری



About the author

160