مدیریت کیفیت

Posted on at


کالاهای ژاپنی طی مدتهای مدید، یعنی تا پایان جنگ دوم جهانی، کیفیت بدی داشتندو حتی گاهی «بنجل» نامیده می شدند.


بنابراین، مؤسسات ژاپن ناگزیر بودند که برای رقابت پذیری در بازار بین المللی و تضمین ادامه بقای اقتصادی، کیفیت کالاهای خودرا بهبود بخشند.


متخصصان امریکایی در مورد آشنا کردن ژاپنیها نسبت به اهمیت کنترل کیفیت و روشهای مختلف موجود دراین زمینه، نقش تعیین کننده ای ایفا کرده اند.



درسال 1952، دکتر جی.ام.جوران بر مفهوم «کلی» کیفیت مشتمل بر بسیج کلیه کارکنان و مدیریت جهت بهبود کیفیت تاکید کرد. در سال 1951، جایزه دمینگ بزرگترین و معتبر ترین پاداش برای مؤسساتی که در زمینۀ کیفیت به موفقیتهای استثنایی نایل می شدند، در نظر گرفته شد.


     برخلاف ایالات متحده و اوپا که از سالهای 20 و 30 تولید انبوه را آغاز کرده بودند، ژاپن در سالهای 60، شاهد توسعه فوق العاده تولید در مقیاس وسیع بود.



بنابراین، ژاپن در یک زمان بادو مسئله روبه رو بود: کمبود کارگر و احساس محرومیت کارگران از لحاظ یکنواخت و تکراری بودن کارشان.


آنچه ایجاد هراس می کرد عبارت بود از فقدان انگیزه، بیعلاقگی، افزایش غیبت، و «کم کاری» کارکنان. این وضعیت بخصوص در صنایع اتومبیل و الکتریک که کار زنجیری درآنها اهمیت دارد، زیانهایی به بار می آورد.




About the author

160