اهمیت زنده گی

Posted on at

This post is also available in:

اهمیت زنده گی


 


زنده گی انسان همان چیزیزیست که خداوند بزرگ به ما ارزانی داشته تا ما بتوانیم از نعمت های دیگرش استفاده کنیم و از طریق ان به وحدانیت خداوند پی ببریم و شکرگذار نعمتهایش و سلامتی خود باشیم . ما انسانها در وجود خود نسبت به تمام موجودات و آفریده های دیگرخداوند کامل ترو بی نقص ترهستیم و همچنان دارای اندامی مناسب و کاملا بی عیب برای اجرای امور روزمره و عقل هستیم که بزرگترین فرق بین موجودات روی زمین داشتن عقل و شعور است که انسان را خاص و استوار نگهداشته و این چیزی ایست که توانسته انسانها را به مرور زمان انکشاف و پیشرفت دهد


.


اینجاست که باید درک کنیم که خدای بزرگ چقدر به ما لطف داشته و ما را با چنین صفاتی برتر و برجسته ساخته است. اما برعکس به جای اینکه ما شکرگار نعمت های او باشیم بیشتر و بدتر خود را در گناه غرق میکنیم و نمی خواهیم زنده گی را از دید منطقی تر آن ببینیم و با این حال خود دائما به دنبال تفریحات ناسالم و پرهیجان هستیم . این درست است که انسان موجودی جستجوگر و کنجکاو است اما نیاز نیست که خود را در هر دره و چاهی پرتاب کند به خیال اینکه می خواهد روز خود را شاد سپرکند . شعار این جاهلیت ها هم گفتن :دنیا دو روز است پس شاد باش خواهد بود که با برداشت اشتباه از این گونه حرفها میتواند انسان را به کام نابودی بکشاند


.


          مرگ را نمی شود به بازی گرفت . اما انسان های هستند که نه تنها جان خود را به خطر می اندازند، بلکه جان انسانهای دیگر را نیز به بازی مرگ میگیرند . زمانی که مردی بی احتیاط همراه موتر خود از خیابان ها میگذرد پس مشخصا زنده گی خود و دیگران را نادیده گرفته و ارزش زنده گی خود را نمی داند، که با این کار او امکان تصادفات در سرکها افزایش پیدا کرده و انسان های زیادی می میرند. حرف مهم این جاست که هیچ کسی نمی خواهد این چنین مرگ غافل گیر کننده و بدی داشته باشد . اشخاص بی گناهی که دراین حادثات ترافیکی کشته می شوند حتما متعلق به خانواده ای هستند و در آن خانواده مسئولیتی دارند. زنده گی شاید برای بعضی ها بی اهمیت جلوه کند اما برای تعداد زیادی از اشخاص زنده گی با ارزش و مهم است


.


انسان ها واقعا موجودات مبتکر و خلاقی هستند ، طوری که میتوانند از راه های مختلف خود را به مرگ نزدیک تر کنند ، که اگر هم راهی نباشد به بسیار ساده گی این راه ها را می سازند . برای مثال گیاه کوکنار برای استفاده دارویی است ونوعی دارو به حساب می آید البته این موضوع در گذشته صدق می کرد و یک دارو بود که مردم برای مداوا کردن درد خود از آن به اندازه ی بسیار کمی استفاده می کردند ؛ که امروزه به لطف اشخاص پول دوست گیاه کوکناربه یک زهر مهلک و کشنده تبدیل شده که راهت میتواند زنده گی اشخاص بیفکر را از آنها بگیرد. این اشخاص با اینکه از ضررهای کوکنار به خوبی آگاه هستند اما باز از این زهر میخورند بدون این که به طفل خود یا اینکه به والدین خود فکر کنند.آنها به به بسیار ارزانی جان گران خود را می فروشند تا لحظه ای در خود احساس آرامش بیافرینند ؛ اما صد حیف که این راحتی و علاج نیست و آهسته آهسته آنها را به کام مرگ خواهد فرستاد


.


زنده گی با ارزش تر از آن است که این چنین از دست برود و به بازی گرفته شود پس بهتر خواهد بود که آن را این چنین به بازی نگیریم و از ذره ذره ی آن به خوبی استفاده کنیم


.



About the author

160