میدانیم که خدای پاک و بزرگ انسان را به بازی و هرزه نیافریده است. بلکی خودش گرانقدر، کار آن سترگ است و خطر وی بسیار بزرگ و همچو کیمیای است و اگر بخواهد همیشه همچون کیمیای نزد همه می گردد
آنچه بداند که در قهر و غضب شیطان اسیر نشود و برای خود آنچنان کار کند که شایسته ترین کیمیای باشد و چنان بدرخشد که از درخشنده گی خود دیگران را زیبا بسازد و آنان را همچو گوهر سازد که زیبا ترین کیمیای گردند اگر خود را از غضب شیطان نجات ندهد به بیراهی کشانده شود زنده گی اش خوش نباشد و همیشه برای دیگران بدی برساند و شیطان برایش پادشاهی کند و وی را همیشه پیش دیگران خار و ذلیل گرداند و دیگر همچون کیمیای زنده گی برای همه گان نگردد.
آدمی شایسته ترین است، اشرف مخلوقات و دانه ارزش قیمت چه دانیم که آن خدای بزرگ برای آن چنان عزت وآبرو داده که اگر خواسته باشد میتواند پیش همه گان همچون شمع تابان باشد. بدرخشد و بر زمین ساکت این دنیا مثل پروانه ها همیشه آزاد باشد گل سرخی باشد گل سرخ بارانی و در زمان آرام این سرزمین و در شب مهتابی این دنیا ستاره ای باشد و باز مانند دانه ای ارزش قیمت گردد.
انسان شایستگی صفت ملائک را دارد و چنان خداوند به آن ارزش داد تا اینکه به ملائک ها گفت: بر وی سجده نمایند و چون ننمایند همچو شیطان گردند. گوهر آدمی برای همه گان مفید است یعنی خود میتواند انتخاب نماید که چه باشد چه نباشد چه صفاتی داشته باشد و چنان قدر و عزت خود را نزد همگان بالا ببرد که دیگران برای وی تخلص کیمیای را برایش بگذارند.
بلی انسان شایسته ترین است و اگر بخواهد همچون شایسته خواهد ماند و در آخر این دنیا زنده گی را برای خود چنان ساخت که سعادت ابدی را برای خود گیرد.