به نام خدای که همه دردها و رنج هایمان را در صندوقچه قلبمان نهفته داشت و راز هایمان را در پیش پرده بنام اسرار و خاموشی پنهان داشت. و درود زیاد بر روان پاك بهترن و خوبترین عالم حضرت محمد مصطفی (ص) که دنیای به این بزرگی بخاطر او آفریده شد.
بلی انسانها می آیند و می روند سر گذشت های خوب و بد دیده و پس از رفتن شان تنها خاطرات است حالا چه خوب یا بد می ماند و بهترین خاطره خوش زنده گی من که با شما دوستان در میان می گذارم تا شما عزیزان را هم در خوشی خود شریک نمایم این بود که آرزوی را که همیشه داشتم که تنها دختر فامیلم نباشم و خواهری داشته باشم که هم بازی طفلی و همدم و همراز جوانی ام و مرحم دل برای پیری ام باشد.
و بلاخره به این آرزو رسیدم.

باید بگویم که نام من یاسمن است دختری هستم 16ساله متعلم صنف یازدهم می باشم و دومین فرزند خانواده خود که یک برادر جلو از خود و دو برادر بعد از خود دارم که خیلی بچه های خوب و با ادب هستند و من به این قسم برادرانی فخر می کنم اما باز هم آرزو داشتم خواهری نیز داشته باشم و زمانیکه 12 ساله بودم خداوند(ج) دو باره خانه ما را به نوری دختری روشن ساخت و در ششم حمل سال 1388ه.ش صاحب خواهر نازنین و زیبای شدم نه تنها من زیاد خوش شدم که برادرانم هم زیاد خوش شدند.

و او را زیاد دوست داشتند و تا حال هم زیاد دوستش دارند و زمانیکه که فهمیدم طفل دختر است آنقدر خوشحال بودم که نمی دانستم چکار کنم و فعلا سه برادر و دو خواهر هستیم اگر چه تا خواهرم کلانتر و بازی گر شد من کلان شدم و بدرد بازی طفلی ام نخورد اما باز هم بسیار دوستش دارم و فکر می کنم هیچ کس چنین خواهر خوبی ندارد٬ فهمیده زیبا و لایق با موه های خیلی بلند و امسال در صنف آماده گی مدرسه القران درس می خواند و خیلی با هوش است نامش سمانه است و این بهترین خاطره زنده گی ام بود و خیلی خیلی خوشحال هستم که در چنین خانواده بدنیا آمده ام و نا گفته نماند که فعلا هم مرا پدر جانم زیاد تر دوست دارند و سمانه جان نتوانسته جای مرا بگیرد.

برای خواندن مطالب قبلی فلم انکس لیسه گوهر شاد بیگم میتوانید پیوند زیر را دنبال نماید:

http://www.bitlanders.com/Ghouharshad/blog_post
یاسمن محمدی