احساس میکنم معتاد شدم ... نه به سیگاریا الکل یا چیزی شبیه آن، به چیزی بدتر، به یک اعتیاد شناخته شده امروزی، به فیسبوک!
این روزها خیلی از کارهایم عقب مانده ام. بیشتر وقتم را در انترنت و مخصوصا در فیسبوک میگذرانم. کم کم دارم به عقب مانده ای معتاد تبدیل میشوم. (یا شاید هم شدم!)
این همه مردم ازفواید شبکه های اجتماعی و انترنت و پیشرفت تکنولوژی حرف میزنند، همه درست! ولی همین اینترنت و شبکه های اجتماعی بعضی وقت ها آدم را از کار و زندگی می اندازد.
شبکه ها ی اجتماعی و در کل این دنیای مجازی خیلی از مسائل را در دنیای واقعی ساده تر کرده است. مثلا در این اعتیاد من "اعتیاد فیسبوکی" داشتن روابط وسیع و انجام بعضی کارهایم به شکل سریعتر از فواید آن به حساب میاید. اما فکر میکنم بیشتر وقت مفیدم را صرف گشتن های الکی در فیسبوک میکنم یا ساده تر بگویم وقتم را بیشتر از آن چیزی که برای انجام کارهایم نیاز است ، در فیسبوک میگذرانم. و خوب همین کار باعث میشود تا از کارهای دیگرم عقب بمانم.
مثل باتلاقی که هر چی بیشتر در آن دست و پا بزنی بیشتر فرو میروی، من هم هر چی بیشتر وقتم را در این دنیای مجازی میگذرانم بیشتر از کارهایم در دنیای واقعی عقب می مانم.
در کنار این واقعیت که شبکه های اجتماعی دسترسی به اطلاعات و اخبار روز را به شدت افزایش داده و از بعد دیگری هم زندگی در دنیای مجازی راحت تر و بی جنجال تر از دنیای واقعی است اما من ترجیح میدهم زندگی ام را با آدم های واقعی و در دنیای واقعی بیشتر بگذرانم تا دنیای مجازی که بعضی وقت ها به هیچ چیزش نمی شود اعتماد کرد.
باید کم کم به فکر ترک این اعتیاد باشم. فکر کنم باید "مقدار مصرفم" را از فیسبوک کمی پایین بیارم!
خوب، برای اولین قدم درکنار گذاشتن اعتیاد استفاده تمام وقت از فیسبوک، باید بروم استاتوسم را در فیس بوک تغییر دهم " من در حال ترک اعتیاد فیسبوکی هستم!"
و احتمالا رفتار من در قدم دوم: تا چند ساعتی همش چک کنم که چند نفر این به روز رسانی من را لایک میکنند و چه کامنت هایی میدهند!!!
