متاسفانه خشونت به حیث یک حقیقت تلخ در اکثریت جوامع جهان سوم خاصتآ در جامعه ما وجود دارد، اولآ اینرا باید منحیث یک حقیقت تلخ بپذیریم بعدآ باید راه های حل را برای آن دریابیم .
نیم از پیکر جامعه ما را زنان تشکیل میدهند در صورت که به طور جدی بر ضد خشونت علیه زنان مبارزه صورت نگیرد ما نمی توانیم از نیم قوای انسانی خود استفاده موثر نماییم. مشخصآ باید در این مورد تغییر را از خود شروع نمود تا دیگران و بلاخره جامعه را تغییر داد.
علل و انگیزه این خشونت ها بیشتر سطح سواد پائین، فقر، تنگدستی، رسوم وعنعنات ناپسند و سایر موارد هستند. متاسفانه زنان هم در اجتماع و هم در خانواده مورد خشونت های چون تحقیر، توهین، خشونت های لفظی، تجاوزات جنسی، لت و کوب و انواع تهدید ها قرار میگرند.
خشونت های که زنان در اجتماع به آن مواجه میگردند بر علاوه اینکه خود آنها به صورت مستقیم متاثر میگردند باعث میشود که این خانم ها جرات خویش را از دست داده و یک نوع محدودیت را برای خویش ایجاد مینمایند و ترجیع میدهند که در فعالیت های اجتماعی سهیم نباشند، این زنان به عنوان یک الگو برای سایر زنان قرار گرفته و باعث میشود تا دیگران نیز جرات خود را از دست بدهند.
انسان موجودیست که در بین هجده هزار عالم و ملک برتر است و دارای کرامت انسانی است و کرامت انسانی یک معنی وسیع دارد و از نگاه قانون اساسی نیز انسان از تعرض مصئون است. حتی بر استاس دستورات اسلامی به قبور انسان ها نباید بی حرمتی گردد.
ما از حکومت خود خواهانیم که در جهت رفع خشونت علیه زنان تلاش های باورمندانه صورت گیرد و شاهد روزی باشیم که جامعه ما عاری از هر گونه خشونت باشد.