گونه های انار مانندم سرخ شده
دستانم عرق کرده است و بدنم می لرزد
در مقابلم یک تکه قروت است
قروتی که مرا به یاد او می اندازد
کسی که همیشه قروت را دوست داشت
یادم نمی رود که همیشه قروت را به درستی در دهن خود می انداخت کاش اینجا بود.تا قروتم را بااو نصف می کردم
نصفش مال من و نصفش مال او. سفید است مثل او، شور است مثل اخلاقش. اما بسیار مزه دار
به اندازه ای دوستش دارم که دوست دارم طعمش برای همیشه در دهانم بماند
تنها در گوشه ای به دنبال او خاطراتش را زنده می کنم
ماهی هایمان همه مردند. احساساتمان همانند کف صابون بود و اعتمادمان مثل یک حباب تو خالی
سوالهای چهار گزینه اش را همیشه با تیک مارکی جواب دادم
اما سوالات من همه بی پاسخ ماند