" بنام خداوند یزدان"
" شهر رویایی"
این بار قصد دارم در مورد یک شهر رویایی که مقصدم از آن به نحوی شهر آرزو هاست مطلبی بنویسم
آن شهری که همه آرزوی رفتن به آن را دارند
ازیاد مبرید اینکه , خوبان میکوشند کاری را انجام دهند , تا فرست رفتن به آن شهر را کسب کنند.
* * * *
آنـــــــــسوی دریــــــاها :
آنسوی دریاها شـــــهریست , باصــــــــفا !
که آفـــتابــش به مثابـــــهء ســـــحرگاهـان میدرخــــــــشد!.
آفتابش تابنده و درخشان,طلایی و روشن,و زرد به مثان طلای باختر!.
آنسـوی دریاها شهریست , زیبا !
که ابر های آسمانی اش عاری از رنگ سیاه ست !
کاملاً روشن و با صفاست !
آنـــــــــسوی دریــــــاها شهریست ,با وقار !
که آسمان آبی رنگش مملو از آرامش و !
که با نظری به طرف آن همه زیبای اذهان و افکار مان روشن و سرشار از آرامش و آسایش خواهد گردید !
* * *
آنسـوی دریاها شهریست , زیبا !
آن شهری که عاری از رنج هاست ، عاری از درد هاست !
عاری از بدبختی ، بلافاصله عاری از همه غمهاست !
آن شهری که در آن ظلم نیست،در آن غمها هزاران در هزاران متر از ما دور میباشد .
آن شهری که بدبختی جرآت نگه کردن را هم به طرف ما ندارد .
* * * *
آنسوی دریاها شهریست ، با صفا!
که برای رفتن به آن باید کشتی ساخت !
کشتی مملو از صفا و صمیمیت ، آرمانها و آرزو ها !
شاعر چه خوب گفته است :
در کلبه ما رونق اگر نیست صفا است
آن جا که صفا است در آن نور خدا است
* * * *
پس چه خوب است برای اعمار شهر رویایی تان سعی ورزید ، و همه مشکلات و غمها را در جعبهء فلزی قفل کرده ، و دور اندازید .
* * * *
آنگه که کشتی صمیمیت را ساختید !
میتوانید سفری داشته باشید به شهر رویایی تان !
آن وقت است که شما توانسته اید کلید مؤفقیت های تان را بدست بگیرید .
. . . . نیکسرشت . . .
y-nicksarisht