آیا زنها بدون سبب اشک میریزند؟

Posted on at


جهت ارایه ی پاسخ به این سوال و پیبردن به این حقیقت  باید به نکات ذیل  اشاره نمود :

- هنگام که خدا وند  زن را آفرید  برایش  شانه های مقاوم اعطا نمود  تا اینکه  بتواند  سنگینی بار زنده گیرا  بخوبی تحمل نماید .

- برایش آغوش مملو ولبریز از  مهر و محبت و عطو فت داد  تا پناه گاه خوب و را حت بخش برای فر زندان , همسر و دیگر وابسته گان و نزدیکان خود باشد .

- و برای زن نیرو , قوت و صلا بت  داخلی بخشید تا بتواند  طی مدت زمان بار  داری در و رنج  تباه کن  ناشی از حمل را تحمل نماید  وبه ادامه در مرا حل پس وضع حمل غمخوار یگانه ی برای فر زندا ن خود باشد و درد و رنج آنها را قبل از خود شان در ک واحسا س نماید .

- برایش  بردو باری و شکیبای  اعطا نموده است  تا اینکه : در رو یا روی  با مشکلات و مسئولیت های خوانه واده گی  قا متش استوار مانده  نسبت به خوانه واده خود اهتمام بیش  از حد نموده و رد دشوار ترین  شریط  تاب مقا ومت را از دست  ندهد  وبا وجود تحمل  همه ی درد و رنج زنده گی  باز هم  هیچ گاه لب به شکایت نگشاید .

-  وحتي هنگام که  همه از زنده گی رنجور و افسرده میشوند  وی باز هم  در راه پیروزی  استوار قدم بر میدارد و امیدوار میماند  و هر آنچه که  در اختیار و توان دارد  در راه  بهتر شدن  وضع زنده گی صرف میکند .

- مهر و محبت یک زن نسبت به فر زندا نش  چون چشمه سار ذلال و ناب است که همواره  زند ه گی آنها را سر سبز و شگو فا نگهمیدارد  حتی در صورت عدم پاسداری و قدرد انی فر زندان  باز هم وی  به عنوان  یک منبع  خیر و منبع صحل و صفا و صدا قت  رنج میکشد و محبت میبخشد . در بعض او قات  فر  زندان با عملکرد های نا سنجیده و خام خود خاطر اش را رنجور می سازند و لی  باز هم از مهر و محبشت 

- و برای همسر یا شوهر خود همواره به حیث یم قلب مملو از عشق و فدا کای  با قی می ماند و در مقابل همه بد رفتاری و کج رفتاری های  مرد  و زیشت پنداریهای وی  چشم پوشی میکند تا  اینکه  پیوند مشترک زنده گی محکم و شیرازه ی خوانه واده ازهم  نپاشد  و براي اينكه  قا فله ي زند گی و سلا متی مسیر خود را بی پیما ید  در بسا او قات  اهانت های همسر خو د را نادیده میگیرد  و چنان بر خورد میکند که گوی  همه  امور زنده  گی  بخیر و خوبی میگذرد . و با حکمت و تدبر  وکار  دانی اش   در بحرا نی ترین  شرایط  و نا امن ترین  و ضعیت  رو ز گار  با ز هم  فرا موش نمیکند که وی یک زن و یا همسر زنده گی  یک مرد  با اباید با  ادامه  تحمل  درد و محنت  از آبرو ی شوهر خود پاسداری کند  و نسبت به وی وفادار و خلاص با قی بماند . و بر علا وه ي اين همه صفات شايسته  و ناب و گهر گونه  خدا وند  خوی یا خا صیت اشک ریختن را هم به وی بخشیده است تا در صورت نیاز به این ویژه گی خود روی آرد  یعنی این اشک  یا آب  دیده ی زن در حقیقت گو شه ی از درد و الم زنده گی است که آب میشود و میریزد . واين زن است كه باريختن مقىار از اشك میخواهد  گوشه ی از درد های خود را فرا موش و جهت سازش با نا ساز گاریهای  روز گار خود را آماده کند  تا در تحقق  رسالت خود پیروز و سر افراز به در آید  پس  باید از فدا کاری و اخلاص و بردو باری وی ستایش و قدر دانی نمود ....



160