اعتماد به نفس چیزی است که باید آنچه میدانیم و آنچه انجام مدهیم را متعالی کند. مهارت های بسیاری در زندگی وجود دارند که میتوانید آنها ر اکاملا یاد بگیرید، حال انکه شما فقط تعداد کمی از این قابلیت ها را فرا میگیرید. بنابر این اگر اعتماد شما به خودتان بر اساس کاری باشد که به خوبی از عهده انجام آن بر می آیید، فقط در زمانی که مشغول انجام آن فعالیت خاص میباشید اعتماد به نفس را احساس می کنید. این عبارت یعنی اگر آژانس املاک دارید و به خوبی آن را میگردانید، در خلال لحظاتی که ملکی را می فروشید احساس اعتماد به نفس می کنید اما باقی اوقات این احساس را ندارید. در صورتی که در کمک کردن به دیگران چه به عنوان یک دوست و چه به عنوان یک حرفه ای مهارت دارید در آن لحظاتی احساس خوبی درباره خودتان دارید که توصیه ای می کنید یا موجبات راحتی کسی را فراهم می کنید اما باقی اوقات این احساس را ندارید. اگر یک نویسنده هستید در لحظاتی که یک کتاب یا مقاله را به اتمام می رسانید احساس اعتماد به نفس می نمایید و باقی لحظات این احساس را ندارید. چنانکه ملاحظه می کنید به این ترتیب برای آنکه هر چه بیشتر احساس اعتماد به نفس کنید، تمام اوقات خود را صرف انجام کاری میکنید که در آن مهارت دارید و انجام آن به شکلی که رضایت شما را فرهم نماید. این امر روشن می کند که چرا بسیاری از مردم به کارشان معتاد می شوند یا کار تمام ذهنشان را داۀماً به خود مشغول می کند و عدم توازن در زندگیشان به وجود میآید. یعنی آنها فقط وقتی احساس خوبی در مورد خودشان دارند که مشغول انجام آن کار، حرفه یا شغلی باشند که در انجام آن توانایی دارند. برای آنکه خوب بنظر برسید باید ابتدا بد بنظر آیید. اگر از آن دسته افرادی هستید که دوست ندارید در نظر خود یا دیگران بد به یظر برسید، بدانید که برای به وجود آوردن اعتماد به نفس واقعی مشکلات بسیاری را پیش رو خواهید داشت. چون اعتماد به نفس براساس این باور به وجود نمی آید که شما بدانید همواره خوب به نظر می رسید و از اشتباهات اجتناب می کنید. بلکه اعتماد به نفس ان است که عامدانه می خواهید بد به نظر برسید، ولی در هر صورت پیش بروید و تسلیم نشوید. اعتماد به نفس واقعی با حذف کردن ترس تان به وجود نمی آید. بلکه با اطمینان شما به خودتان برای مبادرت به انجام یک کار علی رغم وجود ترس تان شکل می گیرد. شاید شما ترس تان را حمل بر ضعف یا عدم اشتیاق کنید. هرگاه دچار این اشتباه شدید احتمالاً به آنچه در زندگی هستید قانع شده اید و در جا می زنید. و با این شکل زندگی کردن هرگز طعم رضایت واقعی را نخواهید چشید. اگر می خواستم آنقدر منتظر بمانم که ترس هایم از بین برود و سپس پیش بروم و رویاهایم را دنبال کنم هنوز هم باید انتظار می کشیدم. هرگز اجازه ندهید که ترس از شکست چگونگی زندگی شما را محدود کند. وجود ترس بدین معناست که شما رویاهای بزرگی دارید و هر چه این رویا بزرگتر باشد این ترس هم بزرگتر خواهد بود. ترستان را بپذیرید و آنگاه علی رغم وجود آن مبادرت به انجام کاری کنید. اعتماد به نفسی که تجربه می کنید ازدانستن این موضوع پدید می آید که شما دیدتان را وسیع تر از ترسی کرده اید که با مبادرت به انجام کاری به سراغ شما می آید.