به نام کسی که جدایی را آفرید تا قدر باهم بودن را بدونیم
زندگی انقدر انسان را به بازی میگیرد تا این که انسان مجبور به گفتن دروغ میشود
اما زندگی که با دروغ اغاز شود با نفرت به پایان میرسد
گاهی تمام حادثه از دست می رود
گاهی همان کسی که دم از عقل می زند
در راه هوشیاری خود مست می روند
و بعضی عشق را دروغ مینامد
و گاهی ام دروغ گفتن بسیار شیرین است اما پایانش بسیار تلخ و ناه گوار است
و گاهی انقدر حقیقت تلخ است که دروغ گفتن بسیار بهتر است
نا چار انسان ها در بعضی قسمت زندگی خود مجبور به نه گفتن حقیقت میشوند
و گاهی هم برای خوش حالی شخص مقابل دروغ میگویم
خلاصه دروغ اخرش دروغ است و در زندگی امکان نه دارد که نه گفته باشم