اگرتمام لحظه های عمرم درخزانی اندو به بار یغما رود اگر ذره ذره ی وجودم ازهم متلاشی شود هرذره اش صلع را فریاد میزند صلع تو ملودی وآهنگ نیمه تمامی هستی که به قلب های خسته ورنج کشیده ای ملت ماتوان زیستن میبخشی تا احساس کنم صلع هرگز نمی میرد درچهره دیگری همچون چراغی فوروزان به تارک هستی می درخشد پس بدانید آن زمانی که صلع نبا شد مرگ را به زندهگی ترجیع میدهم صلع یعنی آشتی یعنی همبستگی جنگ یک پدیده شوم است که حاصل آن بدبختی ویرانگری تباهی کشت خون میباشد.

ولی صلع کلمیست که پایه یک دولت به آن استوار یکی از احساسات دولت داری است که باصلع عشق وزیبایی مهر محبت صفا وصمیمیت آبادی وعمران رفاه وآسایش شرایط مناسب برای بهتر اندیشدن برای اینکه یک دولت خوب پایه گذاری کنیم اصول واحساسات اسلام را درآن بنیان بگذارم وجامعه عالی ازصلع باشیم اولین شرط دولتی اصلاح است باید یک دولت اصلاح شده داشته باشیم.که هرانسان باید ابتدا ازخود شروع کند وقتی من وتو از خود شروع کنم باور به این است که اصلاح درجامعه ما رونما می گردد.

چون هرانسان خودش سرتاسرمشکل است هیچ انسان کامل نیست وخودرا کامل گفته نمی توانند تجربه های زنده گی انسان را قوی میسازد پس برماست که درکنار دولت خوب به ایستیم بادفاع ازحقوقیکه در برابر ما دارد انسان بودن راثابت کنیم وبایک شعاربگویم ماانسان هستیم در سایه اسلام وصلع راهمچون جان گرامی میداریم چون اسلام عزیز مارا در کنار صلع همچون ستاره می درخشاند وعالی بودن را برای ما به ارمغان می آورد زنده گی را قابل زیستن میکند صلع زیباست صلع رویاست صلع مانند نهال شگفته دردلهاست.

صلع مانند دریای ایست که باامواج اش خوشبختی هارا می آورد درساحل اش آرزو هارا می فشاند ثمرش آبادی بودنش آذادی نبودنش همه عمر بربادی پس بدان که ذره ذره وجودم نیازمندتوست وبعد از خدا عاشقان میپرستمت.