لیلی(قسمت دوم

Posted on at


سؤالات زیادی درذهنش نقش می بست،اینکه چرابایدشاگردانی که ضعیفترهستندبه این رشته بروند؟ چرامعیاررشته تعلیم وتربیه راپایین قرارداده اند؟ مگرباسوادکردن وروشن ساختن ذهن انسانها کارآسانی است؟ چرابایدبعضی ازوظایف نام وآوازه بلندی داشته باشنددرحالیکه تامعلم نباشدنام وآوازه ای نخواهدبود؟ سؤال پشت سؤال اماجوابی برایشان پیدانمی کرد.به دنبال راهی بود تابتواندپدرسختگیرش راقناعت ببخشدامابه راهی نمی رسید


محیط خانه ازخاطرلیلی بهم ریخته بود.عصریکی ازروزهادرحالی که دراتاقش تستهای کانکوری راحل میکرد



مادرش پیشش آمد.دستانش رادردستان گرمش قراردادوگفت: عزیزکم عمری است که باامرونهی پدرت زنده گیمیکنم،اوبد مارانمی خواهد.ببین کبیر،ثریاوعظیم به حرف پدرت گوش کردندوبرای خودکسی شدند.توهم مخالفت نکن،کشورمامدتهاجنگ ونابسامانی رابه خوددیده است ازهمین خاطرسطح فکرمردم خیلی بالا نیست،بین همه این گپ جاافتاده که طب،حقوق وانجینیری رشته های موفقی است،همه ازاینکه فرزندانشان به این رشته هاکامیاب می شوندبه خودمی بالند.لیلی گفت:مادرجان آخرمن به این رشته هااصلاً علاقه ای ندارم.مادرش گفت:دخترم توهم علاقمندخواهی شدوبازمثل همیشه مؤفقیتهاازآنِ خودت خواهدبود.ازاین بیشترخودت ومارابه رنج نده،پدرت راخوب می شناسی گپی که بزندبایداجراشود


روزامتحان رسید.بعضی ازشاگردان مضطرب وپریشان،بعضی بی خیال وبی توجه وبعضی هم بااعتمادو خوشبینبودند.ورقه هاراتوزیع کردند.به هنگام خانه پوری همه چی به یادش می آمد،سروصداهاوخشم پدر،اشکهاو ترس مادر،آرزوهاوآینده خودش.خلاصه امتحان تمام شد.برحسب لیاقت واستعدادی که داشت تامام سؤالاتش راحل کرده بود



پدرش برای بردنش آمده بود.درراه ازاوپرسید: چی را زدی؟ لیلی گفت: طب را


یکماه ازاین جریان گذشت.قراربودجمع شب نتایج کانکوراعلام شود.بیشترازهمه پدرش مشتاق شنیدن نتایج کانکوربود.لیلی چندان میلی به شنیدن نتایج نداشت.برادرش عظیم سایت مربوط به نتایج رابازکرد.بعدازچنددقیقه ای باصدای بلندی گفت: لیلی هم داکترشد



اعضای خانواده اش خوش شدندواورامی بوسیدندوتبریکی میدادند.اماخودش خوش نبود.نه تنهاقهقهه پدرش بلکه خنده ونشاط دیگران هم اوراآزارمیداد.برای پدرش دستاویز دیگری جورشده بود.سینه اش راسپهرکرده ومیگفت:نظرخداوندبه روی بچه هایم افتاده،همگی افتخارمن و کشورشانند.معلمین ودوستانش لیلی رابه آغوش گرفته وبرایش آرزوی موفقیت میکردند. افسوس کسی ازآرزوی دل کوچک وتنهایش خبری نداشت.دلش میخواست به همه بفهماند که افغانستان جنگ زده وویران شده فقط باطب وحقوق آبادنمی شود،وقتی هرکشوری بانظام ومعارف قوی ارتقای بیشتری پیدامیکندچرا لایقترین هادراین رشته هادرس   نخوانند؟ اماکسی رابرای جوابگویی به سؤالاتش نمی یافت.لیلی بعدازمدتی مصروف درس خواندن دررشته طب شد




About the author

nooriya

نوريه عرفانيان استاد درليسه عالي نسوان تجربوي

Subscribe 0
160