ندای مظلومان

Posted on at


روزها بی توجه به ما میگذرد،زمان بخاطرآدمها توقف نمی کند،چه بی رحم اند ثانیه ها؛چه قسی القلب اند؛دقایق چه روز شومی بود آن روز که چشمانم را باصدای مهیب انفجار باز کردم بازهم بسیاری ها شهید شدند بسیاری ها در غم عزیزانشان گریه می کنند و می سوزند بسیاری ها به دنبال جسم بی روح فرزند یا برادر وخواهرشان سرگردان اند برخی نیز در بیمارستانها  درد میگشند.



آخر مگر کودکان معصوم چه گناهی دارند که نمی توانند به فردای زندگی شان برسند مگر بزرگ شدن هم حق شان نیست؟پدران و مادران چه گناهی دارند که نمی گذارند پیشرفت و انکشاف فرزندانشان را ببینند دویدن و خندیدن و رشد کردن شان را بینند.



این بار اول نیست که پیر و جوان،مرد و زن،کودک و نوجوان این ملت زیر خاک  دفن می شوند.این بار اول نیست که لالایی خواندن برای گهواره بی کودک را نصیب مادران کردند. بار اول نیست که حتی نمی توانند جسم بی روح فرزند شانرا دریابند. این بار اول نیست که بسیاری داغدار و سیاه پوش عزیزان دلشان می گردند.



آنان بارها ای عمل خبیث را تکرارکرده اند،بارها چشم مادران را به قاب عکس فرزندان شان خیره کرده اند،حسرت داشتن پسرجوان را به دل پدران گذاشته اند بارها برادر را از  داشتن برادر محروم ساختند و گریه های پنهانی را نصیب خواهران کرده اند.افرادی بی دین و غافل این عمل زشت را بارها تکرار کرده اند بزرگان و سران کشور را کشته اند و شهید ساخته اند.حتی در مساجد که مکان مقدس است نیز دریغ نکرده اند در هنگام ذکر خدا مردم را سر بریدند؛آیا این مردم غم دیده حق زندگی کردن را هم ندارند؟



بازهم نا به هنگام و بدون اجازه وارد خانه یی شدند و افراد آنرا سر گردان و اسیر خود کردند و آرامش شانرا فدای اهداف شوم شان کردند.مدام درهای با زانکشاف را بسته اند راه ترقی را از مردم این ملت گرفته و مسدود ساخته اند مغزمردم را ویران و قلب شانرا خالی و چهار ستون بدن شانرا به لرزه درآوردند،تمام آرزو ها و نویدهای آینده شانرا به خاک یکسان کرده اند دیده هایشانرا اشک باران کردند و صدای شانرا گرفتند پایشان را بستند و خنده هایشانرا غارت کرده اند و از اموال شان استراحت جستند و جسم ومال و شادی وآرامش و ایده های زندگی شانرا دریدند.



چگونه به بالا ننگریستند و کشتند؟چگونه از خدا نترسیدند و نتوانستند خشم پنهان در این مردم دل شکسته را ببیند؟چگونه از صبرخدا استفاده میکنند و به بندگان صبور اش ظلم میکنند؟


اما...آیا آنان خدا را می شناسند؟از دستورات اش آگاهی دارند؟اصلا خالق خود را میشناسند و به او احترام دارند؟



در حقیقت به چنین افرادی نمی شود گفت انسان؛مگر آنان با حیوانی که دیگری را می درد فرقی دارند اینان نیز شورو نشاط مارا دریده اند.مگر اسلام انسان را چنین موجودی دانسته است؟خیر اینان نه انسان اند نه مسلمان اینان گروهی حیوان اند که تحت نام انسان زندگی میکند.



باید بدانند که صبر این مردم نیز حدی دارد،روزی میرسد که این مردم نیز ثمر دهد،روزی که مردم هم به پا خیزندو با یاد خدا ندای آزادی و امنیت راسردهند آنگاه است که کسی را مقابل شان نمی گذارند و تلافی آن همه رنج و ظلم تلافی تمام گریه ها و قربانی ها و ستم ها را از ظالمان میگیرند.




About the author

sude-afshar

hi,I am a student in mahjube heravy.I am in class 11. I am an afghan and live in Afghanistan.I like to read to...

Subscribe 0
160