عشق یعنی چی ؟

Posted on at


عشق می توان به وارژه های مختلف تعریف کرد.ودر دنیا انواع زیادی وجود دارد. واز همه مهمترعشق به خداوند(ج) میباشد.که خداوند بسیاربزرگ .بالا مرتبه می باشد.که خالق زمین وآسمان است.واز همه مهمترعشق به خداونداز همه مهتبرترمیباشد.که باید واقعی وفریب در آن وجودنداشته باشد.وخالصانه وعاشق خداوند شد ودر مقابلش تسلیم گردید.وباید صرف خدارا پرستش کنی ویاری بطلبی چون ازهمه عشق ها بالاترمیباشد.وعشق های دیگر مانند:عشق به مادر،وطن،خانواده، دوستان،اطفال،عشق ،وغیره عشق ها در دنیا وجود دارد.وحالا می خواهم .چندواژاه در مورد عشق بیان کنم.عشق های پاک مانند:شرین وفرهاد،لیلی ومجنون ،در کتاب ها ودر سابق وجود داشت که واقعا پاک بود.


وبه یگدیگر علاقه داشتندویک روز که یگدیگر رانمی دیدنداز غم یگدیگر دیوانه می شدند.وشب ها وروز ها به فکر شان ودر نظر شان بود.ومردم آنهارا مسخره می کردند ومردم می گفتند دیوانه شده اند.عشق یک احساس دوطرفه بین دختر وپسر میباشد. به خاطرکه زندگی خودراپیش ببرند.


به یک همدم وهمصحبت سپری کند.که به یگدیگردل می دهند.وبعضی از عشق ها درسرحدجنون واز خودبی خودمی شوند.ودست خودشان نمی باشدوحتی اگر به عشق خودنرسند.دست به هر کار خلاف می زنند.وحتی اگر فامیل ها اگر راضی نباشند.منجر به قتل وخون ریزی می شود تا به عشق خود برسد.وباید در حفظ آن هر کس عشق می ورزد .کوشا باشد چون عشق خیلی رنج هاوصبرمی خواهدتا بهش برسی .وعشق های پاک مانند:عشق یک احساس پاک ومعصوم وبی گناه میباشد.


ویک احساس عجیبی می باشد. که با یک نگاه ویک دیدن ویک لبخندزد ن وچشمک زدن برای انسان پیش می آید.عشق چه زیباست که واقعی وهیج دروغ وفریب وحیله ونیرنگ در آن شامل نباشد.وتنها خودت را واسطه خودت خواسته باشد نه به خاطر هوس وفریب ونباید با یک نگاه اول برسر کسی اعتبارنکنی .چون به یک نگاه کسی شناخته نمی شود.واز اصلیت آن آگاه نمی شویم که کی است ودر کجا زندگی می کند.ویا واقعا می خواهد توراکه تا آخر عمرباتوزندگی می کند.ویا تورا به خاطر هوس وبازی وصحت تیری وخوش گذ راند.می خواهد.وعشق دوروزه که امروز باتووفرداباکسی دیگری باشد.وجز بازی دادن واحساسات دیگران به دیگر فکری نیست.ولی باید انسان کوشش کند که گول حرف های بچه هارا نخورد وزود اعتمادنکند.چون دختر ها یک قلب پاک ومعصوم دارند.


وفکر می کنند که راست می گویید.وبه قسم های خوددختر هارا قناعت می دهد.ومی گوید.که من تا آخر دنیاباتوهستم .وتمام داروندارم توهستی وحاضر هستم که حتی جان خودرا فدایت کنم ولی همه سر زبان است ودلش پراز فریب ونیرنگ وجز بازی کردن با احساسات چیزی دیگری نیست .چون بچه فکر می کنند.همه دختر ها ساده میباشند ومی توانند .که آنها رافریب بدهند.ولی افسوس سخت در اشتباء اند.چون دختر ها باهوش تر از آنها می باشند.وعهده کمی از دختر ها تحت احساسات پسر ها روبرومی شوند.به خدا قسم پسرهای امروزه واسه هوس دخترهارا می خواهند.که ساعت تیری کنند.وروز وشب خودرا سپری کنند.ولی در دنیا از این گونه بچه ها زیاد میباشند.که دنبال این حرف ها میباشند.ولی دختر هاچون قلب مهربان وفکر می کنند.


کسی که پیشنهاددوستی می کند.واورا نمی شناسد .ولی باور می کند.برسرپسروفکر می کند.واقعاپسراورادوست دارد.وهمدم ،هم صحبت،معشوق،وهمه کس فکر می کند.وحتی از فامیل خودبرای پسرمی گذرد.وتنها حال وآینده خودرا فکر می کند.که در هنگام سختی ها ومشکلات با اوهمراه باشد.وبااوراز ونیاز کند.ودر غم وشادی  بااوهمراه باشد.وانسان را برای همیشه وتا آخر دنیا بخواهد.عشق راباید مانند یک امانت دردل خودنگاه داشت.وخیانت به عشق خودنکنیم .چون در این زمانه فریب ونیرنگ خیلی زیاداست نباید بالای هرکس اعتمادکرد.چون برسر هرکس که زیاداعتمادکنی وبه آزیادوابسته شی فریب می دهد.خداوندهیج کسی رارا عاشق نگرداند.چون عاشق شدن خیلی سخت میباشد.رنج آه وناله وشب نشینی های بدون یار می باشد.


وعمر خویش را به یاد وخاطرهای اوسپری می کند ودوست ندارد که حتی یک کلمه حرف بد از عشقش که دیگران می گویند تحمل کند.واورا ازدل وجان دوست دارد.عشق واقعی آنست که دل به یک یار دهی نه به صدیارواورا مانند دنیا ارزش بدانی وهیچ وقت خیانت نکنی.عشق را باید در دل وجان پرورش داد.واز هوس های بی جا بپرهیزد.دیدار معشوش باارزش ترین تحفه برای معشوق می باشد چون یک لحظه دیدار اورا به دنیا عوض نمی کند.وهر لحظه هر ثانیه تپش قلبش اورا صدامی زند.ودوستتدارم را می گوید.وبه یادوخاطره های اوزندگی خودرا پیش میبرد.عشق واقعی هنگامیکه معشوق را می بیندقلبش به تپش می افتدودست وپاچه می شود وجرأت حرف زدن راندارد.وتمام حرف ها از یادش می رود.


وجزصورت ماهش را به کسی دیگری فکرنمی کند.وتنهااورادوست دارد.ودر هر لحظه زندگی وهر تپش قلب خوداورا صدامی زند که تاآخر عمر وفادارتوهستم ومی مانم .چرا بعضی از پسرها زیاد مغرور می باشند که هر روز بایک دختر روزخودراسپری می کنند.ویا رفیق های خویش را مشتاق دیدار شان می سازند.پس نباید گول حرف های بچه هارا خورد.چون کسی که اعتمادمی کند از نادانی اومی باشد.وپیش وجدان خود کم می آید که فریب این گونه پسر هارامی خورد.انسان باید دیگران رادید تجربه حاصل کردکه فریب نخورد.چون بسیاری از پسر ها با دخترها قرار می گذارند.وبعد رفیق های خودرا دعوت می کنند.ودختر هارا فریب می دهند ویاآنهارا به قتل می رسانند.ودست به فرار می زنند.ویادر خانه های شان جسدشان را می گذارند.ودر شهر مادر باغ هاجسد های دختران را پیدامی کنند.


که بالایشان تجاوز کرده وبعدبه قتل می رسانند.این گونه اشخاص از خداوندواسلام دورمی باشندومانند:یک حیوان وحشی می باشند که خواهشات نفسانی چشم های شان را کور ساخته است.وخودرا کنترول کرده نمی توانند.ونه خانواده هاپس باید کسانیکه از بین کوچه وبازارکه دوست با دخترها می شوند.آنها خوب نیستند شاید امکان دارد باکسی دیگرهم دوست باشند.وتنهاتورا برای فریب وخواسته های نفسانی خود خواسته باشند.انسان نباید هیچ دخترچی پسرعزت ،آبرو،فامیل خودرابه خاطرخواهشات نفسانی خودبفروشد.چون عزت وآبروی انسان در زندگی مهم تر از چیز در زندگی می باشد.نباید سر گپ های شان بازی خورد.اگر کسی به کسی عشق می ورزد.باید فامیل ها نشسته باهمدیگر صحبت وتفاهم کنند.تازندگی شان به خوبی پیش رود.


واگر کسی واقعا می خواهد شمارا به خواستگاری آید.نه اینکه از بازار واز داخل گوشی خواستگاری کند.پس باید دختران متوجه خودباشند که گول حرف های پسران را نخورند.ودر دنیا هم اشخاص بد وخوب وجوددارند همه یکسان نمی باشند.پسری که وجدان وایمان داشته باشد.با احساسات دختران بازی نمی کند.ودختران را مانند خواهر خودفکر می کند وبه چشم بدنمی بیند.ودرعشق چی دختر چی پسرباید خیانت نکند.باکسی که عشق می ورزند تاآخرراه با اوباشند.ورفیق نیمه را ه نباشند.بعضی از اشخاص در دنیا وجود دارند .که شکست عشق می خورند فرق نمی کند دختر باشد یا پسردوست دارد .در خلوت تنهایی باشد


وبا خدای خودراز ونیاز کند.وهمیشه از مردم وفامیل خوددوری می کند دوست دارد.با خاطرهاگذشته اش زندگی خودرا سپری کند.وهمیشه ساکت ودوست ندارند بادیگران معاشرت ورزد .واز همه دنیا دلش گرفته است .ودوست دارد.وهمیشه مریض وخوشحال نمی باشد واز خوشی ها دوری می ورزد.که همیشه تنها وبه فکر که چگونه ازاین وضعیت خودرا بکشاند.که رسوای عالم نگردد،وعاشقی یک درد بی درمان می باشد.وخداوندهیچ کس را عاشق مگردان وبایاربی وفاآشنانسازدچون عاشقی جز حسرت تنهایی،آورارگی ،بیچارگی چیزی دیگری برای انسان نمی ماند.



About the author

160