حضرت مولانا

Posted on at


روز و روزگار تان گلباران:
أب حيات عشق را در رگ ما روانه كن
أينه ي صبورا ترجمه ي شبانه كن
اي پرده نشاط نو بررگ جاودانه ما برو
جام فلك نماي شو و ز دو جهان كرانه كن
اي خادم شكار تو تبر زدن شعار تو
شئت دلم به دست كن جان مرا نشانه كن
چون كه خيال و خواب او خانه گرفت در دلت
چون كه خيال گفته اي در دل و عقل خانه كن
شُشِ جهت است أين وطن قبله در او يكي مجو
بي وطن است قبله گه در عدم أشيانه كن
كهنه گر است أين زمان عمر أبد مجو در ان
مرتع عمر خلد را خارج أين زمانه كن
حضرت مولانا



160