من درد تاریخ ام
مرا فریاد کن
چشم های بادامی
پوست سوخته
تکیه به کاه گل ترین دیوار میزنم
حمام محرومیت میگیرم
هر روز
اینجا
کنار این برگ تاریخ
که ترک برداشته است
تاریخ یعنی
پسری با موهای بولند و چشم های قهوه ای سوخته
تاریخ یعنی من
کاوه ایریک
زندگی صفر درجه